گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۵۴

کی به آسانی دم آبم میسر می‌شود
دل به صد خون می‌گدازم تا لبی تر می‌شود
گر به این‌کلفت فغانم ربشه برگردون زند
سدره تا طوبی ز بار دل صنوبر می‌شود
سنگ را هم می‌توان برداشت بر دوش شرار
گر گرانیهای دل از ناله کمتر می‌شود
بی‌کمالی نیست معنی بر زبان خامشان
موج چون در جوی تیغ آسود جوهر می‌شود
خاک راه فقر بودن آبروی ما بس است
گر مس مردم ز فیض‌کیمیا زر می‌شود
نیست بی‌القای معنی حیرت سرشار ما
طوطی از آیینهٔ روشن سخنور می‌شود
حسرت دل را حساب از دیده باید خواستن
هرچه دارد شیشهٔ ما وقف ساغر می‌شود
در دبستان جنون از بس پریشان دفتریم
صفحهٔ ما را چو دریا موج مسطر می‌شود
شبنم اشکم عرق‌ گل ‌کرده‌ام یا آبله
کز سراپایم گداز دل مصور می‌شود
بسکه شرم خودنمایی آب می‌سازد مرا
آینه در عرض تمثالم شناور می‌شود
سکته بر طبع روان ظلم است جایز داشتن
بحر می‌لرزد بر آن موجی‌ که‌ گوهر می‌شود
بیدل از بی‌دستگاهی سر به‌ گردون سوده‌ایم
بال ما را ریختن پرواز دیگر می‌شود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کی به آسانی دم آبم میسر می‌شود
دل به صد خون می‌گدازم تا لبی تر می‌شود
هوش مصنوعی: هرگز به راحتی به آب نمی‌رسم و برای همین، با دل آغشته به درد و حسرت، به شدت تلاش می‌کنم تا حتی لبم از آب تر شود.
گر به این‌کلفت فغانم ربشه برگردون زند
سدره تا طوبی ز بار دل صنوبر می‌شود
هوش مصنوعی: اگر به این کلفت (عشق) ناله کنم، پرچم باغ بهشت (سدره) به خاطر اشک دلم، تبدیل به درختان طوبی می‌شود.
سنگ را هم می‌توان برداشت بر دوش شرار
گر گرانیهای دل از ناله کمتر می‌شود
هوش مصنوعی: می‌توان بار سنگین را تحمل کرد، به شرطی که دل از غم و ناله خالی شود.
بی‌کمالی نیست معنی بر زبان خامشان
موج چون در جوی تیغ آسود جوهر می‌شود
هوش مصنوعی: نقصان و کمبود در سخن‌وری افراد ناشی از بی‌تجربگی‌شان وجود ندارد؛ همان‌طور که آب در جویبار با آرامش و نرمی، جوهر و ماهیت خود را پیدا می‌کند. این بیان نشان می‌دهد که هر چیز در شرایط مناسب و آرام می‌تواند به بهترین شکل خود تجلی پیدا کند.
خاک راه فقر بودن آبروی ما بس است
گر مس مردم ز فیض‌کیمیا زر می‌شود
هوش مصنوعی: اجازه بده که برای تو توضیح بدهم: در زندگی، فقر و ضعف مالی به عنوان یک راه و مسیر شناخته می‌شود، اما همین وضعیت هم برای ما کافی است که احساس عزت و آبرو کنیم. اگر وجود ما تحت تأثیر چیزهای ارزشمند قرار گیرد، می‌تواند به تبدیل شدن ما به افرادی معتبر و ارزشمند بینجامد.
نیست بی‌القای معنی حیرت سرشار ما
طوطی از آیینهٔ روشن سخنور می‌شود
هوش مصنوعی: ما بدون الهام و به‌کارگیری معنا، نمی‌توانیم به حالت حیرت‌آور خود ادامه دهیم. مانند طوطی که از دیده روشن سخن‌وری می‌شود.
حسرت دل را حساب از دیده باید خواستن
هرچه دارد شیشهٔ ما وقف ساغر می‌شود
هوش مصنوعی: دل و احساسات ما، که گاه به سرما و عدم پاسخ‌گویی دچار می‌شود، باید با توجه به واقعیت‌های زندگی تنظیم شود. هر چیزی که داریم، به نوعی به لذت و شادی‌امان وابسته است و می‌توانیم با توجه به آنچه زندگی به ما ارائه می‌دهد، خوشحال باشیم و از آن بهره ببریم.
در دبستان جنون از بس پریشان دفتریم
صفحهٔ ما را چو دریا موج مسطر می‌شود
هوش مصنوعی: در اینجا می‌گوید که در محیطی که پر از آشفتگی و جنون است، نوشته‌ها و افکار ما به قدری نابسامان شده که همچون امواج دریا، به هم می‌ریزند و نامنظم می‌شوند. به عبارت دیگر، هنگام بروز هرج و مرج، ذهن و نوشته‌های ما نیز دچار بی‌نظمی می‌گردد.
شبنم اشکم عرق‌ گل ‌کرده‌ام یا آبله
کز سراپایم گداز دل مصور می‌شود
هوش مصنوعی: اشک من مانند شبنم بر روی گل ریخته، یا مانند آبی است که از بدنم سرازیر می‌شود و دل حالم را به تصویر می‌کشد.
بسکه شرم خودنمایی آب می‌سازد مرا
آینه در عرض تمثالم شناور می‌شود
هوش مصنوعی: به خاطر شرم و خجالت، آب مرا به حالت آینه‌ای در می‌آورد و تصویرم در آن شناور می‌شود.
سکته بر طبع روان ظلم است جایز داشتن
بحر می‌لرزد بر آن موجی‌ که‌ گوهر می‌شود
هوش مصنوعی: سکته بر نیروی خلاقانه Душت ظلم است و ناپسند است. دریا به خاطر موجی که گوهر را به وجود می‌آورد، می‌لرزد.
بیدل از بی‌دستگاهی سر به‌ گردون سوده‌ایم
بال ما را ریختن پرواز دیگر می‌شود
هوش مصنوعی: ما از سادگی و بی‌پناهی خود به آسمان پرواز کرده‌ایم؛ حالا که بال‌هایمان را از دست داده‌ایم، دیگر قادر به پرواز نخواهیم بود.