گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۵۰

دل جهان دیگر از رفع‌ کدورت می‌شود
خانه از رُفتن زیارتگاه وسعت می‌شود
پاس خواب غفلت از منعم حضور فقر برد
بر بنای سایه بی‌دیواری آفت می‌شود
شمع را انجام‌کار از تیر‌ه ورزی چاره نیست
عزت این انجمن آخر مذلت می‌شود
ضبط موج است آنچه آب گوهرش نامیده‌اند
حرص اگر اندک عنان‌گیرد قناعت می‌شود
زینهار ایمن مباش از شامت وضع غرور
سرکشی چون زد به‌گردن طوق لعنت می‌شود
ازجنون ما و من بر زندگی دقت مچین
چون نفس تنگی‌ کند صبح قیامت می‌شود
محرم‌معنی‌نه‌ای‌،‌فرصت‌شمار وهم باش
شیشهٔ از می تهی پامال ساعت می ‌شود
پیشتر از صبح‌، یاران در چمن حاضر شوید
ورنه‌ گل تا لب گشاید خنده قسمت می‌شود
از تنکرویان تبرا کن ‌که با آن لنگری
چون در آب افتد وقار سنگ خفت می‌شود
حاضران آنجا که بر خلق تو دارند اعتماد
گربگویی حیف عمررفته غیبت می‌شود
خاک‌ گردم تا برآیم ز انفعال ما و من
ورنه هرچند آب می‌گردم خجالت‌ می‌شود
مفت این عصر است بیدل‌ گر میان دوستان
گاه‌گاهی دید و وادیدی به دعوت می‌شود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

دل جهان دیگر از رفع‌ کدورت می‌شود
خانه از رُفتن زیارتگاه وسعت می‌شود
هوش مصنوعی: دل آدمی وقتی از کدورت‌ها و مشکلات پاک شود، مانند خانه‌ای می‌ماند که از رفتن به زیارتگاه‌ها (مکان‌های مقدس) وسیع‌تر و دل‌انگیزتر می‌شود. این یعنی آرامش و صفا در دل انسان افزایش پیدا می‌کند.
پاس خواب غفلت از منعم حضور فقر برد
بر بنای سایه بی‌دیواری آفت می‌شود
هوش مصنوعی: در خواب غفلت خود، از کسى که رفاه و نعمت را به من عطا کرده، غافل هستم و این امر باعث می‌شود که در سایهٔ فقر و نداشتن، به سرانجامی دچار شوم که بدون حمایت و حفاظت، آسیب می‌بینم.
شمع را انجام‌کار از تیر‌ه ورزی چاره نیست
عزت این انجمن آخر مذلت می‌شود
هوش مصنوعی: شمع نمی‌تواند از سوختن نجات یابد، زیرا سرنوشت او در این اجتماع به ذلت می‌انجامد.
ضبط موج است آنچه آب گوهرش نامیده‌اند
حرص اگر اندک عنان‌گیرد قناعت می‌شود
هوش مصنوعی: آب را به خاطر ارزشش می‌توان ذخیره کرد، اما اگر حرص و طمع کمی بیشتر شود، فرد دیگر قانع نخواهد بود و همیشه خواهان بیشتری خواهد بود.
زینهار ایمن مباش از شامت وضع غرور
سرکشی چون زد به‌گردن طوق لعنت می‌شود
هوش مصنوعی: مراقب باش که از نشانه‌های سرکشی و غرور غافل نشوی، زیرا وقتی این احساسات به گردن تو بیفتند، می‌توانند تو را به عذاب و ندامت دچار کنند.
ازجنون ما و من بر زندگی دقت مچین
چون نفس تنگی‌ کند صبح قیامت می‌شود
هوش مصنوعی: به خاطر جنون و دیوانگی ما، زندگی را جدی نگیر، چون اگر نفس به تنگی بیفتد، روز قیامت خواهد شد.
محرم‌معنی‌نه‌ای‌،‌فرصت‌شمار وهم باش
شیشهٔ از می تهی پامال ساعت می ‌شود
هوش مصنوعی: زمان را غنیمت بشمار و از آن به خوبی استفاده کن، چرا که لحظات می‌گذرد و مانند شیشه‌ای خالی از شراب، بی‌فاید‌گی را تنها به یادگار می‌گذارد.
پیشتر از صبح‌، یاران در چمن حاضر شوید
ورنه‌ گل تا لب گشاید خنده قسمت می‌شود
هوش مصنوعی: قبل از طلوع آفتاب، دوستان، در باغ گرد هم بیایید، وگرنه گل تا وقتی که باز شود، شانس خوشبختی میان شما تقسیم می‌شود.
از تنکرویان تبرا کن ‌که با آن لنگری
چون در آب افتد وقار سنگ خفت می‌شود
هوش مصنوعی: از افرادی که ضعیف و بی‌اساس هستند دوری کن، زیرا مانند لنگری که به آب بیفتد، آرامش و وقار سنگ نیز از بین می‌رود.
حاضران آنجا که بر خلق تو دارند اعتماد
گربگویی حیف عمررفته غیبت می‌شود
هوش مصنوعی: افرادی که در آنجا هستند و به محبوبیت تو اعتماد دارند، اگر بگویی که حیف است عمر با غیبت هدر برود، دلتنگ می‌شوند.
خاک‌ گردم تا برآیم ز انفعال ما و من
ورنه هرچند آب می‌گردم خجالت‌ می‌شود
هوش مصنوعی: می‌خواهم مانند خاک باشم تا از حالت انفعالی خود خارج شوم و خود را رها کنم. اگرچه در زندگی مانند آب در حال جریان هستم، اما همچنان احساس عجز و شرمندگی می‌کنم.
مفت این عصر است بیدل‌ گر میان دوستان
گاه‌گاهی دید و وادیدی به دعوت می‌شود
هوش مصنوعی: در این زمان، بیدل خیلی راحت و بی‌زحمت می‌تواند در میان دوستانش حضور پیدا کند و گاهی هم به دعوت آنها برای میهمانی پاسخ دهد.