غزل شمارهٔ ۱۵۳۷
خواهش از ضبط نفس گر قدمی پیش شود
ساغر همت جم کاسهٔ درویش شود
هرکه قدر پس زانو نشناسد چون اشک
پایمال قدم هرزهدو خویش شود
میکشد خون امید از دل حسرتکش ما
سینهٔ هر که ز تیغ ستمی ریش شود
لذت وصل تو از کام تمنا نرود
هر سر مو به تنم گر به مثل نیش شود
نیست دور از اثر غیرت ابرویکجت
جوهرآینه درتیغ ستمکیش شود
چشم ما حلقه به گوش است به نقش قدمی
که به راه تو ز ما یک دو قدم پیش شود
فرصت ناز غنیمت شمر ای شوخ، مباد
حسن تابد سرالفت ز خط و ریش شود
آب یاقوت زآتش نتوان فرق نمود
اختلاط ار همه بیگانه بود خویش شود
راحتاندیش مباشید که در وادی عشق
وحشت آرام شود آهو اگر میش شود
گفتگو کم کن اگر عافیتت منظور است
بحر هم میرود از خود چو هوا بیششود
نکشی پای ز دامان تغافل که شرار
رفته باشد ز نظر تا قدماندیش شود
رشتهٔ سازکرم نغمه ندارد بیدل
گرنه مضراب قبولش لب درویش شود
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خواهش از ضبط نفس گر قدمی پیش شود
ساغر همت جم کاسهٔ درویش شود
هوش مصنوعی: اگر کسی بتواند نفس خود را کنترل کند و در این راه قدمی بردارد، میتواند به مقام بلندی دست یابد و به حالت درویشان نائل آید.
هرکه قدر پس زانو نشناسد چون اشک
پایمال قدم هرزهدو خویش شود
هوش مصنوعی: هر کسی که ارزش نشستن به پشت زانو (احترام به دیگران) را نداند، مانند اشکی میشود که زیر پای کسی بیارزش له میشود.
میکشد خون امید از دل حسرتکش ما
سینهٔ هر که ز تیغ ستمی ریش شود
هوش مصنوعی: هر که به ظلم و ستم دچار شود، به جای امید، حسرت و افسوس را در دلش حس میکند و عذاب آن باعث میشود که کلماتی از دل او بیرون بیاید که نشاندهندهی اندوهش باشد.
لذت وصل تو از کام تمنا نرود
هر سر مو به تنم گر به مثل نیش شود
هوش مصنوعی: لذت نزدیکی و وصال با تو، هرگز از یاد و کام من نمیرود، حتی اگر هر تار موی من به اندازهی یک نیش زهرآگین درد بکشد.
نیست دور از اثر غیرت ابرویکجت
جوهرآینه درتیغ ستمکیش شود
هوش مصنوعی: اگر ابروی کج تو به خاطر غیرت و زیباییاش برود، میتواند جوهر آینه را که نشاندهنده صفا و روشنی است، به تیرگی تبدیل کند.
چشم ما حلقه به گوش است به نقش قدمی
که به راه تو ز ما یک دو قدم پیش شود
هوش مصنوعی: چشم ما مانند حلقهای به گوش است و به نشانه قدمهایی که تو به راه ما برمیداری، توجه دارد؛ حتی اگر فقط یک یا دو قدم جلوتر بروی.
فرصت ناز غنیمت شمر ای شوخ، مباد
حسن تابد سرالفت ز خط و ریش شود
هوش مصنوعی: ای عزیز، از زیبایی و جوانیات بهره ببر و قدر لحظات خوش را بدان؛ نکند که با گذر زمان، زیباییات تغییر کند و به ظاهری دیگر بدل شود.
آب یاقوت زآتش نتوان فرق نمود
اختلاط ار همه بیگانه بود خویش شود
هوش مصنوعی: آب یاقوت را نمیتوان از آتش تشخیص داد، اگرچه ممکن است به نظر بیاید که عناصر متفاوتی هستند، اما در واقع هر دو ممکن است به یک ترکیب یا اصل مشترک برسند.
راحتاندیش مباشید که در وادی عشق
وحشت آرام شود آهو اگر میش شود
هوش مصنوعی: در عشق، راحتطلب نباشید، زیرا اگر در این مسیر دل و قدمهای شما بیدقتی کند، ممکن است آرامش و امنیت از بین برود. اگر آهو به میش تبدیل شود، وحشت و اضطراب بر جای میماند.
گفتگو کم کن اگر عافیتت منظور است
بحر هم میرود از خود چو هوا بیششود
هوش مصنوعی: اگر به آرامش و آسایش خود اهمیت میدهی، باید از گفتگوهای بیپایان پرهیز کنی؛ زیرا اگر صحبتها زیاد شود، حتی دریا هم از خود فاصله میگیرد و آرامش را از دست میدهد.
نکشی پای ز دامان تغافل که شرار
رفته باشد ز نظر تا قدماندیش شود
هوش مصنوعی: اگر از غفلت و ناآگاهی دور نشوی، ممکن است آتش و خطرهایی که دور از چشم است، تو را تهدید کند و باعث شود که در گامهایت دچار تردید و فکر کنی.
رشتهٔ سازکرم نغمه ندارد بیدل
گرنه مضراب قبولش لب درویش شود
هوش مصنوعی: اگرچه ساز کرم نغمهای نمیزند و به نظر بیصداست، اما اگر کسی بتواند به آن نزدیک شود، حتی لبهای یک درویش هم میتواند به نوازش آن بپردازد و صدای زیبایی از آن استخراج کند.