گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۳۶

گرنه مشت خاکم از اشک ندامت تر شود
ششجهت اجزای بی‌شیرازگی دفتر شود
گر مثالی پرده بردارد ز بخت تیره‌ام
صفحهٔ آیینه ماتمخانهٔ جوهر شود
چند بفریبد به حیرت شوخ بیباک مرا
نسخهٔ آیینه یارب چون دلم ابتر شود
چرب و نرمی آبیار دستگاه فطرت است
شعله چون با موم الفت یافت روشنتر شود
یک عرق نم کن غبار هرزه‌گرد خویش را
بعد از این آن به ‌که پروازت قفس‌پرور شود
خواب راحت شعله را در پردهٔ خاکستر است
گر غبار جست‌وجوها بشکنی بستر شود
ما سبکروحان ز نیرنگ تعلق فارغیم
عکس ما را حیرت آیینه بال و پر شود
در گلستانی‌که رنگ نقش پایت ریختند
بال طاووس از خجالت حلقه‌ساز در شود
عالمی از خود تهی کردیم و کاهش‌ها به‌جاست
پهلوی ما ناتوانان تا کجا لاغر شود
یک دو ساعت بیش نتوان داد عرض اعتبار
قطرهٔ ما ژاله می‌بندد اگر گوهر شود
مقصدم‌ چون‌ شمع‌ از این‌ محفل‌ سجود نیستی‌ست
سر به زیر پا نهم‌، ‌کاین یک قدم ره‌، سر شود
عالمی بیدل بیابان مرگ ذوق آگهی‌ست
معرفت غول ره است اما که را باور شود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گرنه مشت خاکم از اشک ندامت تر شود
ششجهت اجزای بی‌شیرازگی دفتر شود
هوش مصنوعی: اگر از روی پشیمانی اشکم بریزد، مانند خاک در حالی که نمناک است و بی‌نظم و نا‌مدل، تمام اجزای وجودم به هم می‌ریزد.
گر مثالی پرده بردارد ز بخت تیره‌ام
صفحهٔ آیینه ماتمخانهٔ جوهر شود
هوش مصنوعی: اگر تصویری از سرنوشت شومم نمایان شود، به شکل آینه‌ای غم‌انگیز و تاریک خواهند بود.
چند بفریبد به حیرت شوخ بیباک مرا
نسخهٔ آیینه یارب چون دلم ابتر شود
هوش مصنوعی: چند بار باید به شگفتی و زیبایی دلبری‌های بی‌باک و بازیگوش خودم را غرق کنم؟ ای خدا! وقتی که دلم از عشق تهی می‌شود، آیا می‌توانم همچنان به آینه نگاه کنم و خود را ببینم؟
چرب و نرمی آبیار دستگاه فطرت است
شعله چون با موم الفت یافت روشنتر شود
هوش مصنوعی: به نرمی و لطافت آب، به عنوان نماینده‌ی طبیعت انسان در نظر گرفته شده است. وقتی که شعله با موم آشتی کند و به هم نزدیک شود، نور و روشنایی بیشتری پیدا می‌کند. این موضوع به ما یادآوری می‌کند که تعامل و ارتباط مثبت می‌تواند به زندگی‌امان روشنی و گرما ببخشد.
یک عرق نم کن غبار هرزه‌گرد خویش را
بعد از این آن به ‌که پروازت قفس‌پرور شود
هوش مصنوعی: یک قطره عرق بر خود بریز و غبار بیهوده‌گویی‌های خود را بشوی. پس از این، بهتر است که پرواز تو به قفس عادت‌ها گرفتار نشود.
خواب راحت شعله را در پردهٔ خاکستر است
گر غبار جست‌وجوها بشکنی بستر شود
هوش مصنوعی: خواب آرام در زیر خاکستر شعله‌ای نهفته است و اگر با تلاشت غبارها را کنار بزنی، این شعله دوباره بیدار می‌شود و تجلی پیدا می‌کند.
ما سبکروحان ز نیرنگ تعلق فارغیم
عکس ما را حیرت آیینه بال و پر شود
هوش مصنوعی: ما بی‌دغدغه و آزاد از فریب و تعلقات هستیم، به طوری که جلوهٔ ما باعث شگفتی آینه و پرواز روح می‌شود.
در گلستانی‌که رنگ نقش پایت ریختند
بال طاووس از خجالت حلقه‌ساز در شود
هوش مصنوعی: در باغی که به خاطر زیبایی‌اش، اثر پای تو را در آن به جا گذاشته‌اند، بال‌های طاووس به خاطر شرم و خجالت، در می‌آید و گم می‌شود.
عالمی از خود تهی کردیم و کاهش‌ها به‌جاست
پهلوی ما ناتوانان تا کجا لاغر شود
هوش مصنوعی: ما فردی را از خود خالی کردیم و از نظر قوا و توانایی، به ما ناتوان‌ها می‌رسد که تا کجا می‌توانیم ضعیف‌تر شویم.
یک دو ساعت بیش نتوان داد عرض اعتبار
قطرهٔ ما ژاله می‌بندد اگر گوهر شود
هوش مصنوعی: اگر ما بتوانیم دقایقی بیشتر از وقت خود برای عرض اعتبار اختصاص دهیم، تنها به اندازهٔ یک قطره می‌ماند که اگر به گوهر تبدیل شود، درخشندگی‌اش می‌تواند خود را نشان دهد.
مقصدم‌ چون‌ شمع‌ از این‌ محفل‌ سجود نیستی‌ست
سر به زیر پا نهم‌، ‌کاین یک قدم ره‌، سر شود
هوش مصنوعی: من هدفم مانند شمعی است که از این محفل سر به زیر دارد. در اینجا می‌خواهم بگویم که اگر یک قدم به جلو بروم، سرنوشت من مشخص خواهد شد.
عالمی بیدل بیابان مرگ ذوق آگهی‌ست
معرفت غول ره است اما که را باور شود
هوش مصنوعی: عالمی که در دل تلخی دارد، با آگاهی از مرگ، شناختی از حقیقت را به دست می‌آورد. اما در این راه، چه کسی می‌تواند به این شناخت ایمان بیاورد؟