گنجور

غزل شمارهٔ ۱۵۳۵

گر خیال‌گردش چشم توام رهبر شود
چون قدح هر نقش پایم عالم دیگر شود
سیل بیتاب مرا یارب نپیوندی به بحر
ترسم این جزو تپیدن مایهٔ‌ گوهر شود
عزت ترک تجمّل ازکرم افزونترست
سر به‌ گردون می‌فرازد نخل چون بی‌بر شود
گوهر ما را همان شرم است زندان ابد
از گشایش دست می‌شوید گره چون تر شود
تن‌پرستان هم مقیم آشیان معنی‌اند
مرغ اگر در تنگنای بیضه صاحب پر شود
تیغ ‌موجی برسرت ننوشت تعمیر محیط
ای حباب بی‌سر و پا خانه‌ات ابتر شود
نیست آسان می‌کشیهای بهشت عافیت
فرصتی باید که دل خون ‌گردد و کوثر شود
عافیتها درکمین حسرت واماندگیست
صبر کن ای شعله تا سعی تو خاکستر شود
از ره تقوا نگشتی محرم سر منزلی
بعد از این بر گمرهی زن‌ کاش راهی سر شود
نیست جز اشک ندامت در محیط روزگار
آنقدر آبی ‌که چشم آرزویی تر شود
شوخی یأسم همان ناموس اظهار است و بس
آه می‌بالد اگر مطلب نفس‌پرور شود
حسن سرشار طلب بیدل تماشاکردنی‌ست
گر سواد موج می خط لب ساغر شود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گر خیال‌گردش چشم توام رهبر شود
چون قدح هر نقش پایم عالم دیگر شود
هوش مصنوعی: اگر خیال و تصور چشمان تو راهنمای من بشود، مانند جامی که هر نقش و تصویرش دنیا و عالم دیگری را به وجود می‌آورد.
سیل بیتاب مرا یارب نپیوندی به بحر
ترسم این جزو تپیدن مایهٔ‌ گوهر شود
هوش مصنوعی: ای کاش این طوفان درونم، مرا به دریا نرساند، چون می‌ترسم که این حالت تپش قلب من، سبب از دست رفتن ارزش گوهر وجودم شود.
عزت ترک تجمّل ازکرم افزونترست
سر به‌ گردون می‌فرازد نخل چون بی‌بر شود
هوش مصنوعی: عظمت و بزرگی نخل هنگامی که میوه‌اش نداشته باشد، از زیبایی و آرایش ظاهری آن بیشتر است. این نشان می‌دهد که ارزش واقعی در وجود و جانمایه چیزهاست، نه در زرق و برق و تجملات.
گوهر ما را همان شرم است زندان ابد
از گشایش دست می‌شوید گره چون تر شود
هوش مصنوعی: ما به خاطر شرم خود، در زندانی ابدی به سر می‌بریم که هیچ گاه دست ما را از گره‌ها نجات نمی‌دهد، مگر اینکه وضعیت ما تغییر کند.
تن‌پرستان هم مقیم آشیان معنی‌اند
مرغ اگر در تنگنای بیضه صاحب پر شود
هوش مصنوعی: افراد تن‌پرست نیز در جایگاه خود به نوعی به معنای حقیقی زندگی پیوسته‌اند، زیرا اگر پرنده‌ای در شرایط سخت و تنگی قرار گیرد، ممکن است در نهایت به خودی خود پرواز کند و رشد کند.
تیغ ‌موجی برسرت ننوشت تعمیر محیط
ای حباب بی‌سر و پا خانه‌ات ابتر شود
هوش مصنوعی: تیغی که چون موج بر سرت می‌رقصد، نشان از این دارد که هیچ مقاومتی در برابر شرایط سخت نخواهی داشت. ای حباب بی‌سر و پا، اگر در این محیط زنده بمانی، خانه‌ات بدون کامل شدن و ناقص باقی خواهد ماند.
نیست آسان می‌کشیهای بهشت عافیت
فرصتی باید که دل خون ‌گردد و کوثر شود
هوش مصنوعی: رسیدن به آرامش و خوشبختی آسان نیست؛ برای تجربه کردن آن باید زمانی را به دلشکستگی و سختی سپری کنیم تا بتوانیم به شادی و نیکی دست پیدا کنیم.
عافیتها درکمین حسرت واماندگیست
صبر کن ای شعله تا سعی تو خاکستر شود
هوش مصنوعی: فرصت‌های خوب در انتظار کسانی است که به خاطر حسرت و ناتوانی نمی‌مانند. صبر کن ای آتش، تا تلاش و کوشش تو به نتیجه برسد و ثمر دهد.
از ره تقوا نگشتی محرم سر منزلی
بعد از این بر گمرهی زن‌ کاش راهی سر شود
هوش مصنوعی: اگر به تقوا و پرهیز از گناه توجه نکردی، دیگر به راز و حقیقتی نخواهی رسید. بهتر این است که راهی درست پیدا کنی تا به مقصد برسی.
نیست جز اشک ندامت در محیط روزگار
آنقدر آبی ‌که چشم آرزویی تر شود
هوش مصنوعی: در این دنیا چیزی جز اشک‌های پشیمانی وجود ندارد. به قدری این اشک‌ها زیاد است که چشم انسان آرزوی بیشتری را در خود احساس می‌کند.
شوخی یأسم همان ناموس اظهار است و بس
آه می‌بالد اگر مطلب نفس‌پرور شود
هوش مصنوعی: شوخی یأس فقط به معنی نگرش به چیزی است که دیگر امیدی در آن نیست. اگر در این صحبت، به احساسات عمیق و درونی پرداخته شود، ممکن است آن موضوع به اندازه‌ای لطیف و تاثیرگذار شود که احساسات سرشار و عمیقی را به وجود آورد.
حسن سرشار طلب بیدل تماشاکردنی‌ست
گر سواد موج می خط لب ساغر شود
هوش مصنوعی: زیبایی و جذابیت عشق و محبت، همچون تماشای یک تکه از波 موجی است که لبه لیوان عشق را می‌پوشاند. این زیبایی چنان فریبنده و دلنشین است که هر کسی را به خود جلب می‌کند.