غزل شمارهٔ ۱۵۰۷
روزی که عشق رنگ جهان نقش بسته بود
تقدیر، نوک خامهٔ صنعت شکسته بود
عیش و غمی که نوبر باغ تجدد است
چندین هزار مرتبه ازیاد جسته بود
خاک تلاش کرد به سر، خلق بیتمیز
ورنه غبار وادی مطلب نشسته بود
این اجتماع وهم بهار دگر نداشت
رنگ پریدهٔ گل تحقیق دسته بود
ربط کلام خلق نشد کوک اتفاق
تاری که داشت ساز تعین گسسته بود
عمریست پاس وضع قناعت وبال ماست
وارستگی هم از غم دنیا نرسته بود
کس جان به در نبرد زآفات ما و من
سرها فکنده دم تیغ دو دسته بود
دیدیم عرض قافلهٔ اعتبارها
جمعیتی که داشت همین بار بسته بود
بیدل نه رنگ بود و نه بویی در چمن
رسواییی به چهره عبرت نشسته بود
غزل شمارهٔ ۱۵۰۶: چون شرر اقبال هستی بسکه فرصتکاه بودغزل شمارهٔ ۱۵۰۸: هرکه را دیدم ز لاف ما و من شرمنده بود
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روزی که عشق رنگ جهان نقش بسته بود
تقدیر، نوک خامهٔ صنعت شکسته بود
هوش مصنوعی: روزی که عشق همهجا را پر کرده بود، سرنوشت در دستان هنرمند به خوبی شکل نگرفته و ناقص بود.
عیش و غمی که نوبر باغ تجدد است
چندین هزار مرتبه ازیاد جسته بود
هوش مصنوعی: لذت و اندوهی که نویدهای تازه و مدرن به ارمغان میآورد، به مراتب بیشتر از همه خاطرات گذشته است.
خاک تلاش کرد به سر، خلق بیتمیز
ورنه غبار وادی مطلب نشسته بود
هوش مصنوعی: خاک تلاش میکرد تا خود را به نمایش بگذارد، اما مردم بیتوجه بودند. در واقع، گرد و غبار در مسیر حقیقت وجود داشت.
این اجتماع وهم بهار دگر نداشت
رنگ پریدهٔ گل تحقیق دسته بود
هوش مصنوعی: این جمعیت خیال و وهم دیگر مانند بهاری پررنگ و شاداب نیست، بلکه فقط نمایی از واقعیتهای ضعیف و ناتوان را نشان میدهد.
ربط کلام خلق نشد کوک اتفاق
تاری که داشت ساز تعین گسسته بود
هوش مصنوعی: کلامِ مردم به هم پیوسته نیست و مانند سازهایی که در اثر حادثهای از هم گسستهاند، به هم مرتبط نمیشود.
عمریست پاس وضع قناعت وبال ماست
وارستگی هم از غم دنیا نرسته بود
هوش مصنوعی: مدت زیادی است که به خاطر پذیرش قناعت دچار مشکل و دردسر شدهایم و حتی رهایی از دغدغههای دنیوی نیز ما را رهایی نمیبخشد.
کس جان به در نبرد زآفات ما و من
سرها فکنده دم تیغ دو دسته بود
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند از آسیبهای ناشی از خودخواهی ما و تو جان سالم به در ببرد، زیرا سرها بر اثر تیغ دو لبهای که همان خودخواهی است، جدا میشود.
دیدیم عرض قافلهٔ اعتبارها
جمعیتی که داشت همین بار بسته بود
هوش مصنوعی: ما شاهد بودیم که در مسیر قافلهٔ اعتبارها، جمعیتی موجود بود که همین وزنه و بار را به دوش میکشید.
بیدل نه رنگ بود و نه بویی در چمن
رسواییی به چهره عبرت نشسته بود
هوش مصنوعی: بیدل نه رنگ و بو دارد و نه در چمن حضوری دارد، بلکه در چهرهاش نشانهای از عبرت و آگاهی به چشم میخورد.