گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۸۱

آنجاکه عجزممتحن چون و چند بود
چون موی‌، سایه هم ز سر ما بلند بود
حسرت پرست چاشنی آن تبسمیم
بر ما مکرر آنچه نمودند قند بود
سعی غبارصبح هوای چه صید داشت
تا آسمان‌گشادن چین‌کمند بود
زاهد نبرد یک سر مو بوی انفعال
در شانه هم هزار دهن ریشخند بود
آشفت غنچه‌ای که گلش کرد دامنی
سیر بهار امن گریبان‌پسند بود
شبنم به سعی مردمک چشم مهرشد
از خود چو رفت قطره به ‌بحر ارجمند بود
در وادیی‌ که داشت‌ ضعیفی‌ صلای جهد
دستم به قدر آبلهٔ پا بلند بود
مردیم و زد نفس در افسون عافیت
پیری چو مار حلقه طلسم‌گزند بود
افسانه‌ها به بستن مژگان تمام شد
کوتاهی امل به همین عقده بند بود
بیدل به نیم ناله دل از دست داده‌ایم
کوه تحملی‌که تو دیدی سپند بود

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آنجاکه عجزممتحن چون و چند بود
چون موی‌، سایه هم ز سر ما بلند بود
هوش مصنوعی: در جایی که ناتوانی من آزموده می‌شد، مانند مو، سایه نیز از سر ما بلند بود.
حسرت پرست چاشنی آن تبسمیم
بر ما مکرر آنچه نمودند قند بود
هوش مصنوعی: حسرت عاشق باعث شده است که آن لبخند شیرین بر روی ما مکرر بیفتد، چیزی که آن‌ها انجام دادند مانند قند است.
سعی غبارصبح هوای چه صید داشت
تا آسمان‌گشادن چین‌کمند بود
هوش مصنوعی: تلاش برای به دست آوردن چیزی در صبح هنوز برایش مشخص نیست که آیا این تلاش به نتیجه‌ای خواهد رسید یا اینکه ممکن است به تله بیفتد و دچار مشکل شود.
زاهد نبرد یک سر مو بوی انفعال
در شانه هم هزار دهن ریشخند بود
هوش مصنوعی: زاهد هرگز به یک تار موی خود نیز نمی‌پردازد، در حالی که در شانه‌اش هزاران دهن برای تمسخر و خنده آماده است.
آشفت غنچه‌ای که گلش کرد دامنی
سیر بهار امن گریبان‌پسند بود
هوش مصنوعی: غنچه‌ای که در بهار به گل تبدیل شده، در دامن زنی زیبا و دلپذیر قرار دارد و به همین خاطر احساس آرامش و زیبایی را به همراه دارد.
شبنم به سعی مردمک چشم مهرشد
از خود چو رفت قطره به ‌بحر ارجمند بود
هوش مصنوعی: شبنم، با تلاش مردمک چشم ستاره شب، به مهر تبدیل شد. وقتی این قطره از خود دور شد، به دریا با ارزشی پیوست.
در وادیی‌ که داشت‌ ضعیفی‌ صلای جهد
دستم به قدر آبلهٔ پا بلند بود
هوش مصنوعی: در زمانی که در حال مبارزه و تلاش بودم، با وجود اینکه در آنجا ضعیف و ناتوان بودم، اراده و تلاشم بسیار قوی و بلند بود.
مردیم و زد نفس در افسون عافیت
پیری چو مار حلقه طلسم‌گزند بود
هوش مصنوعی: ما در حالتی از ناتوانی و پیری به سر می‌بریم، به گونه‌ای که مانند ماری در چنبره‌ای از سرنوشت و درد گرفتار شده‌ایم. زندگی ما تحت تأثیر افسون و سایه‌های مشکلات قرار دارد.
افسانه‌ها به بستن مژگان تمام شد
کوتاهی امل به همین عقده بند بود
هوش مصنوعی: داستان‌ها با بستن مژگان به پایان رسید و اختصار آرزوها به همین اضطراب وابسته بود.
بیدل به نیم ناله دل از دست داده‌ایم
کوه تحملی‌که تو دیدی سپند بود
هوش مصنوعی: با اندکی ناله و آه، از دل و احساساتی که از دست داده‌ایم سخن می‌گوییم؛ آن صبری که تو دیدی و به آن تحمل کردی، در حقیقت شبیه آتش سوزان است.