گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۷۹

نیرنگ امل‌ گل بقا بود
امید بهار مدعا بود
کس محرم اعتبار ما نیست
آیینهٔ ما خیال ما بود
حیرت همه جا ترانه‌سوزست
آیینه وعکس‌یک نوا بود
شادم‌ که شهید بیکسم را
خندیدن زخم خونبها بود
خونی‌ که نریختم به پایت
پامال تحیر حنا بود
آن رنگ‌ که آشکار جستیم
در پردهٔ غنچهٔ حیا بود
دل نیز نشد دلیل تحقیق
آیینه‌ به عکس‌ آشنا بود
گر محرم جلوه‌ات نگشتیم
جرم نگه ضعیف ما بود
فریاد که سعی بسمل ما
چون‌ کوشش موج نارسا بود
گلریزی اشک‌، بوی خون داشت
این سبحه ز خاک‌کربلا بود
بر حرف هوس بیان هستی
دخلی‌که نداشتم بجا بود
بیدل ز سر مراد دنیا
برخاست کسی که بی‌عصا بود

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نیرنگ امل‌ گل بقا بود
امید بهار مدعا بود
هوش مصنوعی: فریب و دلفریبی از ویژگی‌های زندگی است و امید به بهار، هدف و آرزویی است که در دل داریم.
کس محرم اعتبار ما نیست
آیینهٔ ما خیال ما بود
هوش مصنوعی: هیچ‌کس به راز و اعتبار ما آگاه نیست، آنچه که در آینه وجود ما تجلی می‌کند، تنها خیال و تفکر ماست.
حیرت همه جا ترانه‌سوزست
آیینه وعکس‌یک نوا بود
هوش مصنوعی: حیرت و شگفتی در همه جا وجود دارد و باعث می‌شود که هر چیزی به نوعی تحت تأثیر قرار گیرد. همانند آیینه‌ای که تصویری یکسان از یک صدا را نشان می‌دهد.
شادم‌ که شهید بیکسم را
خندیدن زخم خونبها بود
هوش مصنوعی: من خوشحالم که به یاد شهید بیکسم می‌خندم، زیرا این خنده نشانه‌ای از بازتاب درد و زخم‌هایی است که ناشی از بهای خون اوست.
خونی‌ که نریختم به پایت
پامال تحیر حنا بود
هوش مصنوعی: خونی که من نریختم به پایت، در واقع به‌نوعی نشانه‌ای از عجز و حیرت من است، مثل حنایی که بر روی پاها گذاشته می‌شود و به نوعی در آن حالتی از شگفتی و احتیاط وجود دارد.
آن رنگ‌ که آشکار جستیم
در پردهٔ غنچهٔ حیا بود
هوش مصنوعی: رنگی که ما در تلاش برای یافتن آن بودیم، در پردهٔ غنچهٔ حیا پنهان بود.
دل نیز نشد دلیل تحقیق
آیینه‌ به عکس‌ آشنا بود
هوش مصنوعی: دل خود نتوانست به حقیقت آینه پی ببرد؛ چون تصویر آشنا در آن منعکس شده بود.
گر محرم جلوه‌ات نگشتیم
جرم نگه ضعیف ما بود
هوش مصنوعی: اگر ما نتوانستیم در حضور تو خود را به طور شایسته نشان دهیم، تقصیر ما نیست و ضعف نگاه ما باعث این ناکامی است.
فریاد که سعی بسمل ما
چون‌ کوشش موج نارسا بود
هوش مصنوعی: این شعر به بیان احساس ناکامی و تلاش بی‌نتیجه‌ای می‌پردازد. شاعر می‌گوید که تلاش و کوشش او مانند تلاشی است که در برابر یک مانع بزرگ و نامطلوب قرار دارد و نتیجه‌ای نمی‌دهد. این اشاره به فریاد و ناله‌ای است که بر اثر این ناکامی به گوش می‌رسد.
گلریزی اشک‌، بوی خون داشت
این سبحه ز خاک‌کربلا بود
هوش مصنوعی: اشک هایی که مانند گل روییده بودند، بوی خون می‌دادند. این تسبیح از خاک کربلا ساخته شده بود.
بر حرف هوس بیان هستی
دخلی‌که نداشتم بجا بود
هوش مصنوعی: در این جمله، اشاره به این است که بر اساس تمایلات و خواسته‌های نفسانی، نباید به وجود خود و حقیقت آن بیش از حد توجه کرد. این نشان‌دهنده این است که برخی از هوس‌ها و آرزوها نمی‌توانند بر واقعیت و وجود ما تأثیر بگذارند. به نوعی، اشاره به بی‌اهمیتی هوس‌ها در شناخت واقعی خود دارد.
بیدل ز سر مراد دنیا
برخاست کسی که بی‌عصا بود
هوش مصنوعی: بیدل از آرزوهای دنیوی دل کند و به سمت خواسته‌های معنوی رفت، کسی که بدون نیاز به راهنمایی دیگران توانست این کار را انجام دهد.

حاشیه ها

1390/09/26 17:11
معارف

دل نیز نشد دلیل تحقیق
آیینه‌ به عکس‌ آشنا بود