غزل شمارهٔ ۱۴۷۵
اتفاق است آنکه هردشوار را آسان نمود
ورنه از تدبیر یک ناخن گره نتوان گشود
گر به شهرت مایلی با بینشانی ساز کن
دهر نتواند نمودن آنچه عنقا وانمود
آرزو از نفی ما اثبا یار ایجاد کرد
هرچه ازآثار مجنون کاست بر لیلی فزود
صافی دل تهمتآلودکلف شد از حسد
رنگ آب از سیلی امواج میگردد کبود
حیف طبعیکز وبالکبر وکین آگاه نیست
خاک ریزید از مزاری چند در چشم حسود
راحت این بزم برترک طمع موقوف بود
دستها بر هم نهادیم از طلب، مژگان غنود
حسن یکتا بیدل از تمثال دارد انفعال
جای زنگارت همین آیینه میباید زدود
غزل شمارهٔ ۱۴۷۴: سپند بزم تو گویند هیچ جا ننشیندغزل شمارهٔ ۱۴۷۶: بر در دل حلقه زد غفلت، کنون آهش چه سود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
اتفاق است آنکه هردشوار را آسان نمود
ورنه از تدبیر یک ناخن گره نتوان گشود
هوش مصنوعی: اتفاق باعث میشود که هر مشکلی آسان شود، در غیر این صورت، با تدبیر و فکر نمیتوان حتی کوچکترین مشکل را حل کرد.
گر به شهرت مایلی با بینشانی ساز کن
دهر نتواند نمودن آنچه عنقا وانمود
هوش مصنوعی: اگر به محبوبیت علاقهمندی، لازم است که خود را در شرایطی قرار دهی که شناسایی نشوی، زیرا دنیا نمیتواند آنچه را که پرندهای افسانهای نشان میدهد، به نمایش بگذارد.
آرزو از نفی ما اثبا یار ایجاد کرد
هرچه ازآثار مجنون کاست بر لیلی فزود
هوش مصنوعی: آرزو به وجود آمدن چیزی را از طریق نفی ما به وجود آورد و هر چیزی که از نشانههای مجنون کم کرد، بر محبوبهاش لیلی افزود.
صافی دل تهمتآلودکلف شد از حسد
رنگ آب از سیلی امواج میگردد کبود
هوش مصنوعی: دل پاک و صاف تو به خاطر تهمتها و حسادتهای دیگران تیره و کدر شده است، همانطور که رنگ آب به خاطر فشار و ضربههای امواج، به رنگ کبود در میآید.
حیف طبعیکز وبالکبر وکین آگاه نیست
خاک ریزید از مزاری چند در چشم حسود
هوش مصنوعی: افرادی که به دلیل کبر و حسد از زیباییها و خوبیها آگاه نیستند، به خودشان آسیب میزنند و دچار عذاب میشوند. آنها همچون خاکی که از قبرها به بیرون ریخته میشود، در چشمان حسودان و بدخواهان قرار میگیرند.
راحت این بزم برترک طمع موقوف بود
دستها بر هم نهادیم از طلب، مژگان غنود
هوش مصنوعی: در این جا، سخن از راحتی و آسایش در یک مجلس یا جمع است که بر اثر برطرف شدن خواستهها و آرزوها به دست آمده است. به این معنا که وقتی از خواستههای خود دست میکشیم و به یکدیگر نزدیک میشویم، آرامش و آسایش بیشتری احساس میکنیم. در این حال، چشمانمان به خواب رفته و از کوشش و تلاش بیمورد دست کشیدهایم.
حسن یکتا بیدل از تمثال دارد انفعال
جای زنگارت همین آیینه میباید زدود
هوش مصنوعی: حسن ویژه و بینظیر بیدل فقط به تصویر خود، یعنی آینه، وابسته است و باید زوایای منفی و ناپسند را از آن پاک کرد تا زیباییاش بهتر نمایان شود.
حاشیه ها
1402/06/18 17:09
کایسا
توضیح بیت هفتم:
حسن یکتا بیدل از تمثال دارد انفعال
جای زنگارت همین آیینه میباید زدود
بیدل همین مفهمومو یه جای دیگه میگه:
از کجا وهم دو رنگی به قدح ریخته بنگم
حسن، بی رنگ و من بیخبر آیینه به چنگم
میگه حسن رنگی نداره و من آینه گرفتم دستم که چیو نگاه کنم؟
کلا میگه این زیبایی رنگ نداره، یه جا دیگه میگه:
جلوهها بیرنگی و آیینهها بیامتیاز
حیرتی دارم چرا آیینهدارم کردهاند!