گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۷۴

سپند بزم‌ تو گویند هیچ جا ننشیند
خدا کند که به ‌گوش دل این صدا ننشیند
سر‌ی ‌که تیغ تو باشد چو شمع ‌کردن نازش
چه دولت است‌که از دوش ما جدا ننشیند
بر آستان توگرد نیاز سجدoپرستان
نشسته است به نازی‌ که هرکجا ننشیند
به محفلی که نگاهت عیار حوصله گیرد
حیا به روی‌ کس از شوخی حیا ننشیند
ز اختراع ضعیفی است اینکه سعی غبارم
به هیچ جا چو خط از خامه بی‌عصا ننشیند
سلامت آیینه‌دار سعادت است به شرطی
که استخوان‌ کسی در ره هما ننشیند
وداع عافیت انگار پرگشایی شهرت
چو نام نقش نگینش‌ کنی ز پا ننشیند
دلی‌که زیر فلک باشد آرزوی مرادش
به رنگ دانه ته آسیا چرا ننشیند
نفس چو صبح به شبنم رسان ز شرم تردد
که آب تا نکشد دامن هوا ننشیند
غنا مسلم آنکس ‌که در قلمرو حاجت
غبارگردد و در راه آشنا ننشیند
غبار غیرت آن مطلبم ‌که ‌گاه تمنا
رود به باد و به روی‌کف دعا ننشیند
به رنگ پرتو خورشید سایه‌پرور همت
اگر به خاک نشیند که زیر پا ننشیند
ازین هوسکده برخاسته است دل به هوایش
که تا به حشر نشستن به جای ما ننشیند
ز آفتاب قیامت فسانه چند شنیدن
کسی به سایهٔ دیوار التجا ننشیند
به وحشتی بگذر بیدل از محیط تعلق
که نقش پای‌ تو چون موج برقفا ننشیند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سپند بزم‌ تو گویند هیچ جا ننشیند
خدا کند که به ‌گوش دل این صدا ننشیند
هوش مصنوعی: آتش بزم تو را هیچ‌جا نمی‌نشینند، امیدوارم که این صدا به گوش دل نرسد.
سر‌ی ‌که تیغ تو باشد چو شمع ‌کردن نازش
چه دولت است‌که از دوش ما جدا ننشیند
هوش مصنوعی: سری که تحت تاثیر تیغ تو باشد، مانند شمع می‌شود. ناز و ادا کردن آن چه اهمیتی دارد وقتی که از دوش ما جدا نشود؟
بر آستان توگرد نیاز سجدoپرستان
نشسته است به نازی‌ که هرکجا ننشیند
هوش مصنوعی: در درگاه تو، بندگان به خاطر نیازشان سجده کرده‌اند و این حالتی است که هر جا که بروند، با خود دارند.
به محفلی که نگاهت عیار حوصله گیرد
حیا به روی‌ کس از شوخی حیا ننشیند
هوش مصنوعی: در جمعی که در آن نگاهت نشانه صبر و تحمل باشد، حیا از روی کسی از بابت شوخی شرم نخواهد داشت.
ز اختراع ضعیفی است اینکه سعی غبارم
به هیچ جا چو خط از خامه بی‌عصا ننشیند
هوش مصنوعی: این گفته به ضعف و ناتوانی یک تلاش اشاره دارد که مانند لک‌های بی‌اثر بر روی کاغذ می‌ماند و هیچ تأثیری در هیچ‌جا ندارد، مثل اینکه خطی بر روی صفحه‌ای بدون کمک و ابزار نوشته شود و به هیچ جایی نرسد.
سلامت آیینه‌دار سعادت است به شرطی
که استخوان‌ کسی در ره هما ننشیند
هوش مصنوعی: سلامت و خوشبختی به آینه‌ای شبیه است که فقط در صورتی به درستی نمایش می‌دهد که کسی مانع آن نشود.
وداع عافیت انگار پرگشایی شهرت
چو نام نقش نگینش‌ کنی ز پا ننشیند
هوش مصنوعی: وداع با آسایش، مانند پرواز یک پرنده‌ی آزاد است. همچنین، زمانی که نامی مانند نگین بر روی چیزی حک شود، به راحتی نمی‌توان آن را از زیر پا برداشت.
دلی‌که زیر فلک باشد آرزوی مرادش
به رنگ دانه ته آسیا چرا ننشیند
هوش مصنوعی: دل کسی که تحت تأثیر وسعت آسمان‌ها و مشکلات زندگی قرار دارد، چرا باید به دنبال آرزویش که مانند دانه‌ای در انتهای آسیا است، ناامید و غمگین باشد؟
نفس چو صبح به شبنم رسان ز شرم تردد
که آب تا نکشد دامن هوا ننشیند
هوش مصنوعی: نفس مانند صبح است که با شرم خود به شبنم نزدیک می‌شود. زیرا اگر آب نمی‌تواند دامن هوا را رها کند، به همین دلیل هم نمی‌تواند بنشیند.
غنا مسلم آنکس ‌که در قلمرو حاجت
غبارگردد و در راه آشنا ننشیند
هوش مصنوعی: بهترین و توانمندترین کسی است که در دنیای نیازمندی‌ها فرو نرود و در مسیر آشنایی و دوستی از خود تسلیم و خضوع نشان ندهد.
غبار غیرت آن مطلبم ‌که ‌گاه تمنا
رود به باد و به روی‌کف دعا ننشیند
هوش مصنوعی: غبار غیرت من باعث می‌شود که گاهی آرزوهایم به باد بروند و دیگر بر دست دعا نایستند.
به رنگ پرتو خورشید سایه‌پرور همت
اگر به خاک نشیند که زیر پا ننشیند
هوش مصنوعی: اگر تلاش و کوشش همچون اشعه خورشید باشد، حتی اگر در زمین قرار بگیرد، نباید زیر پا برود و نادیده گرفته شود.
ازین هوسکده برخاسته است دل به هوایش
که تا به حشر نشستن به جای ما ننشیند
هوش مصنوعی: دل از این دنیای پرهوس جدا شده است و به دنبال وصال معشوق می‌گردد، چرا که نمی‌خواهد در روز رستاخیز به جای ما در این دنیا بماند.
ز آفتاب قیامت فسانه چند شنیدن
کسی به سایهٔ دیوار التجا ننشیند
هوش مصنوعی: کسی که از خطرات و وقایع روز قیامت آگاه باشد، دیگر به سایه دیواری پناه نمی‌برد و از آنچه می‌شنود بی‌تفاوت نمی‌گذرد.
به وحشتی بگذر بیدل از محیط تعلق
که نقش پای‌ تو چون موج برقفا ننشیند
هوش مصنوعی: بیدل، از این دایره وابستگی بگذر که رد پای تو مانند موجی که ناپایدار است، باقی نخواهد ماند.