غزل شمارهٔ ۱۴۷۲
آفاق جا ندارد همت کجا نشیند
سنگ از نگین براید تا نام ما نشیند
جایی که خاک باشد پست و بلند هستی
تا چند سایه بالد یا نقش پا نشیند
تاب و تب نفسها از یکدگر جداییست
در خانهای که ماییم راحت چرا نشیند
همصحبتان این بزم از دیده رفتگانند
عبرت خوشست از اینها رو بر قفا نشیند
فرصت نمیپسندد جا گرم کردن از ما
آیینه پر فشاندهست تمثال تا نشیند
زین ما و من که داریم آفات در خروش است
ای کاش سرمه گردیم تا این صدا نشیند
راه نفس دو دم بیش فرصت نمیکند گل
تا کی قفای شبنم صبح از حیا نشیند
زین وحشتی که ما را چون بو ز گل برآورد
مشکل که جای ما هم برجای ما نشیند
بگذار تا دمی چند بر گرد خویش گردیم
عالم به دل نشستهست دل در کجا نشیند
در کارگاه دولت شور حشم شگون نیست
یکسر خروش جغد است هرجا هما نشیند
از مرگ نیست باکم اما ز بینصیبی
ترسم ز دامن او گردم جدا نشیند
ای شور شوق بردار از جا غبار ما را
پامال یأس تا چند این بیعصا نشیند
سرمایه پرفشانیست اظهار بینشانیست
از رنگ و بو چه مقدار گل بر هوا نشیند
بیدل به حکم تقدیر فرمانبر اطاعت
استادهایم چون شمع تا سر ز پا نشیند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آفاق جا ندارد همت کجا نشیند
سنگ از نگین براید تا نام ما نشیند
هوش مصنوعی: عالم وسعتی ندارد که همت و ارادهی بزرگ ما در آن جا بگیرد. همچنین، اگر سنگی از جواهرات بیفتد، نام ما در آنجا خواهد درخشید.
جایی که خاک باشد پست و بلند هستی
تا چند سایه بالد یا نقش پا نشیند
هوش مصنوعی: در جایی که زمین است و فضای بلندی وجود دارد، دیگر چه توقعی از سایه و آثار پا وجود دارد؟
تاب و تب نفسها از یکدگر جداییست
در خانهای که ماییم راحت چرا نشیند
هوش مصنوعی: نفسهای ما از یکدیگر جدا نیستند و در خانهای که ما هستیم، راحت نمیشود نشستن.
همصحبتان این بزم از دیده رفتگانند
عبرت خوشست از اینها رو بر قفا نشیند
هوش مصنوعی: یادآوران این میهمانی کسانی هستند که دیگر در میان ما نیستند. از این افراد میتوان درسها و عبرتهای خوبی گرفت، اما بهتر است که به گذشته نگاه کنیم و عبرت بگیریم.
فرصت نمیپسندد جا گرم کردن از ما
آیینه پر فشاندهست تمثال تا نشیند
هوش مصنوعی: فرصت به ما اجازه نمیدهد که در جایی ثابت بمانیم و راحتی را برگزینیم. مانند آینهای که تصویرش را منعکس میکند، باید آماده و هوشیار باشیم تا در لحظات مناسب، عمل کنیم.
زین ما و من که داریم آفات در خروش است
ای کاش سرمه گردیم تا این صدا نشیند
هوش مصنوعی: این دنیا پر از هیاهو و شور و غوغا است و ما که به خود مشغولیم، کاش بتوانیم مانند سرمه به آرامی درآییم تا این صدا و شلوغی فروکش کند.
راه نفس دو دم بیش فرصت نمیکند گل
تا کی قفای شبنم صبح از حیا نشیند
هوش مصنوعی: زندگی تنها به مدت کوتاهی به افراد اجازه تنفس و شکوفایی میدهد و گل تا زمانی که بیدار نشده، نمیتواند حیا و زیباییاش را به نمایش بگذارد.
زین وحشتی که ما را چون بو ز گل برآورد
مشکل که جای ما هم برجای ما نشیند
هوش مصنوعی: به خاطر این ترسی که ما داریم، مانند بویی که از گل برمیخیزد، برای ما دشوار است که در جایی قرار بگیریم که هیچ چیز جز خود ما نباشد.
بگذار تا دمی چند بر گرد خویش گردیم
عالم به دل نشستهست دل در کجا نشیند
هوش مصنوعی: بذار برای مدتی دور هم باشیم، چرا که دنیا در دل ما جا گرفته و دل ما نمیداند کجاست در بیفتد.
در کارگاه دولت شور حشم شگون نیست
یکسر خروش جغد است هرجا هما نشیند
هوش مصنوعی: در محیطی که دولت و حکومت برقرار است، هیچ نشانهای از خوشاقبالی و شادابی وجود ندارد. به جای آن، همه جا صدای ناخوشایند و غمانگیز جغدی به گوش میرسد که نشانهای از بدبختی است، هر کجا که فرشتگان و یا نیروهای خوب حضور داشته باشند.
از مرگ نیست باکم اما ز بینصیبی
ترسم ز دامن او گردم جدا نشیند
هوش مصنوعی: من از مرگ نمیترسم، اما از این میترسم که از رحمت او دور شوم و از نعمتهایش بیبهره بمانم.
ای شور شوق بردار از جا غبار ما را
پامال یأس تا چند این بیعصا نشیند
هوش مصنوعی: ای شور و شوق، ما را از این حالت بیحرکت و ناامید خارج کن. تا کی باید اینجا بنشینم و بیعصا و ناتوان منتظر بمانم؟
سرمایه پرفشانیست اظهار بینشانیست
از رنگ و بو چه مقدار گل بر هوا نشیند
هوش مصنوعی: سرمایهٔ افکنده شده و نشاندهندهٔ بینشانی است. از رنگ و عطر چه اندازه گل در فضا قرار میگیرد.
بیدل به حکم تقدیر فرمانبر اطاعت
استادهایم چون شمع تا سر ز پا نشیند
هوش مصنوعی: ما همچون شمع در برابر تقدیر ایستادهایم و به آن تسلیم هستیم، تا زمانی که بر اثر گرما، سرمان به پایین نسود.
حاشیه ها
1395/10/25 10:12
محمد طاها کوشان mkushantaha@yahoo.com
بیت نخست از مصرع دوم چنین باید تصحیح شود
جایی که خاک باشد پست و بلند هستی