غزل شمارهٔ ۱۴۶۸
علویانی که به این عالم دون میآیند
عقل گمکرده به صحرای جنون میآیند
کیست پرسد که گل و لالهٔ این باغ هوس
جز به آهنگ درون از چه برون میآیند
آمد و رفت نفس هر قدم آفت دارد
هرزهتازان همه بر رخش حرون میآیند
شوخی نشو نما رستن مو دارد و بس
نخلها سر به هوایند و نگون میآیند
چه هوا دود دماغیست که در دیدهٔ وهم
آفتابند گر از ذره فزون میآیند
حیرت این استکه چون تیغ درین دشت ستم
آب دارند و همان تشنهٔ خون میآیند
چه تماشاست درین کوچه که طفلان سرشک
نی سوار مژه از خانه برون میآیند
عجز و طاقت چقدر مایهٔ لاف است اینجا
بیشتر آبلهپایان به جنون میآیند
مقصد خلق بجزخاک شدن چیزی نیست
یارب این بیخبران با چه شگون میآیند
آنسوی علم و عیان بیضهٔ طاووسی هست
کارزوها ز عدم بوقلمون میآیند
بیدل این بیخردی چند به معراج خیال
میروند اینهمه کز خویش برون می آیند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
علویانی که به این عالم دون میآیند
عقل گمکرده به صحرای جنون میآیند
هوش مصنوعی: افراد با تقوا و نیکوکار که به این دنیای پست و بیارزش میآیند، همچون کسانی هستند که عقل خود را در دنیای جنون و بیخود بودن گم کردهاند.
کیست پرسد که گل و لالهٔ این باغ هوس
جز به آهنگ درون از چه برون میآیند
هوش مصنوعی: کیست که بپرسد چرا گل و لالههای این باغ تنها به خاطر نغمههای درونشان از زمین بیرون میآیند و هوس دیگری ندارند؟
آمد و رفت نفس هر قدم آفت دارد
هرزهتازان همه بر رخش حرون میآیند
هوش مصنوعی: هر لحظه که نفس میکشیم، ممکن است با مشکل و خطراتی همراه باشد. افرادی که بیپروا و شتابزده هستند، همیشه بر روی اوضاع و شرایط سخت و دشوار میآیند.
شوخی نشو نما رستن مو دارد و بس
نخلها سر به هوایند و نگون میآیند
هوش مصنوعی: این شعر به اشاره به زندگی و سرنوشت درختان نخل دارد. نویسنده به تغییرات و ناپایداریهای طبیعی اشاره میکند که ممکن است موجب آسیب یا نابودی آنها شود. در این متن، نخلها به نمایندگی از چیزهایی هستند که در معرض خطر هستند و تحت تأثیر شرایط محیطی و تغییرات قرار دارند. به عبارت دیگر، توجه به حساسیتها و نامشخص بودن آینده در زندگی مهم است.
چه هوا دود دماغیست که در دیدهٔ وهم
آفتابند گر از ذره فزون میآیند
هوش مصنوعی: در این جهان چنان هوایی وجود دارد که انگار آفتاب در چشمان تو مجسم میشود، اگرچه آنچه میبینی، فقط تصوری از دنیای واقعی است و حقیقت پشت یک لایهی غیرواقعی پنهان شده است.
حیرت این استکه چون تیغ درین دشت ستم
آب دارند و همان تشنهٔ خون میآیند
هوش مصنوعی: حیرتآور است که در این دشت پر از ظلم و ستم، آب وجود دارد و این در حالی است که همواره تشنهی خون هستند و به اینجا میآیند.
چه تماشاست درین کوچه که طفلان سرشک
نی سوار مژه از خانه برون میآیند
هوش مصنوعی: در این کوچه، منظرهای جالب و زیبا وجود دارد که بچهها با چشمان اشکآلود از خانه خارج میشوند.
عجز و طاقت چقدر مایهٔ لاف است اینجا
بیشتر آبلهپایان به جنون میآیند
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد در اینجا فقط حرف بیهوده و از روی ناتوانی میزنند. در واقع، بیشتر کسانی که مشکل دارند، به جنون و دیوانگی دست میزنند.
مقصد خلق بجزخاک شدن چیزی نیست
یارب این بیخبران با چه شگون میآیند
هوش مصنوعی: هدف انسانها جز خاک شدن چیز دیگری نیست، ای خدا. این نادانها چرا با این حال و احوال به دنیا میآیند؟
آنسوی علم و عیان بیضهٔ طاووسی هست
کارزوها ز عدم بوقلمون میآیند
هوش مصنوعی: در جهانی فراتر از دانایی و مشاهده، زیبایی و کمالی همچون پرهای طاووس وجود دارد. در این عالم، چیزهایی از عدم به وجود میآیند که شگفتانگیز و گوناگون هستند.
بیدل این بیخردی چند به معراج خیال
میروند اینهمه کز خویش برون می آیند
هوش مصنوعی: این شعر به بیان این موضوع میپردازد که افرادی که از خود غافل شدهاند، به خیالپردازی و آرزوها میپردازند، در حالی که در واقعیت هیچ درکی از خود و اطرافشان ندارند. این بیخبری و عدم آگاهی آنها را به جستوجوی خیالات سوق میدهد، در حالیکه باید از خودشان آگاهتر باشند.
حاشیه ها
1395/06/23 12:08
Alipur
چه تماشاست درین کوچه که طفلان سرشک
طفلان سرشت ، غلط است.