غزل شمارهٔ ۱۴۶۷
این غافلان که آینهپرداز میدهند
در خانهای که نیست کس آواز میدهند
خون شد دل از معاملهداران وهم و ظن
تمثال ماست آن چه به ما باز میدهند
مجبور غفلتیم، قبول اثر کراست
یاران بهگوش کر خبر راز میدهند
کمهمتان به حاصل دنیای مختصر
در صید پشه زحمت شهباز میدهند
ناز غرور شیفتهٔ وضع عاجزیست
رنگ شکسته را پر پرواز میدهند
غافل ز اعتبار شهید وفا مباش
خون مرا به آب رخ ناز میدهند
آنجا که دل ادبکدهٔ راز عاشقیست
آتش به دست کودک گلباز میدهند
تا بخیهگلکند زگریبان راز ما
دندان به لب گزیدن غماز میدهند
بیتابی نفس تپش آهنگی فناست
گردی که میکنی به تک و تاز میدهند
بر باد ناله رفت دل و کس خبر نیافت
داغم ز نغمهای که به !ین ساز میدهند
در پیش خود کهن شده ای ورنه چون نفس
انجام خلق را پر آغاز میدهند
بیدل برون خویش به جایی نرفتهایم
ما را ز پرده بهر چه آواز میدهند
غزل شمارهٔ ۱۴۶۶: روشندلان چو آینه بر هرچه رو کنندغزل شمارهٔ ۱۴۶۸: علویانی که به این عالم دون میآیند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این غافلان که آینهپرداز میدهند
در خانهای که نیست کس آواز میدهند
هوش مصنوعی: این افراد نادان و بیخبر، در جایی که هیچکس نیست، به خودی خود صدای بلند و نمایشی ارائه میدهند.
خون شد دل از معاملهداران وهم و ظن
تمثال ماست آن چه به ما باز میدهند
هوش مصنوعی: دل ما به خاطر سوداگریهای کسانی که تنها به خیال و گمان اهمیت میدهند، چنان افسرده و آشفته شده که آنچه به ما میدهند، در واقع نمایی از خود ماست.
مجبور غفلتیم، قبول اثر کراست
یاران بهگوش کر خبر راز میدهند
هوش مصنوعی: ما به ناچار در غفلت هستیم و تأثیرات یاران را میپذیریم؛ آنها به گوش کسانی که نمیشنوند، خبر رازها را منتقل میکنند.
کمهمتان به حاصل دنیای مختصر
در صید پشه زحمت شهباز میدهند
هوش مصنوعی: در جمعهای کوچک و کمپیشینه، بعضی افراد به خاطر چیزهای بیاهمیت و سطحی، مانند صید پشهها، وقت و انرژی را صرف میکنند، در حالی که دیگران مثل شهباز تواناییهای بیشتری دارند.
ناز غرور شیفتهٔ وضع عاجزیست
رنگ شکسته را پر پرواز میدهند
هوش مصنوعی: ناز و خودبینی، به حالتی عاشقانه از زیبایی و ضعف انسان اشاره دارد؛ زیبایی که در برابر شکنندگی و بیپناهی، جاذبهای خاص دارد. در واقع، زیباییهای ظاهری همواره تحت تأثیر آسیبپذیریها قرار میگیرند و بر این اساس، لطافت و آمادگی برای پرواز را به دست میآورند.
غافل ز اعتبار شهید وفا مباش
خون مرا به آب رخ ناز میدهند
هوش مصنوعی: غافل نباش که خون من را به سادگی و کماهمیت میگیرند؛ دوستی و وفاداری شهید را در نظر داشته باش.
آنجا که دل ادبکدهٔ راز عاشقیست
آتش به دست کودک گلباز میدهند
هوش مصنوعی: در جایی که دل به آداب و رازهای عشق آشناست، آتش را به دست کودکانی میدهند که گلها را به نوازش میگیرند.
تا بخیهگلکند زگریبان راز ما
دندان به لب گزیدن غماز میدهند
هوش مصنوعی: تا زمانی که کسی به ما توجه نکند و سوالات را از ما نپرسد، ما دندان بر روی لب میفشاریم و تنها سکوت میکنیم.
بیتابی نفس تپش آهنگی فناست
گردی که میکنی به تک و تاز میدهند
هوش مصنوعی: نفس بیقراری و تپش قلب، نشانهای از زوال و فنا است. تو که مدام در حال تلاش و تکاپو هستی، به این حالت دچار میشوی.
بر باد ناله رفت دل و کس خبر نیافت
داغم ز نغمهای که به !ین ساز میدهند
هوش مصنوعی: دل من به همراه نالهها در باد گم شد و هیچکس از آن باخبر نشد. من از حسی عمیق رنج میبرم که در صدای موسیقی به گوش میرسد.
در پیش خود کهن شده ای ورنه چون نفس
انجام خلق را پر آغاز میدهند
هوش مصنوعی: تو در خودت پیری را احساس میکنی، وگرنه مانند دیگران که هر بار برای شروع کارهای جدید نفس تازه میکشند، تو هم میتوانستی این تجربه را داشته باشی.
بیدل برون خویش به جایی نرفتهایم
ما را ز پرده بهر چه آواز میدهند
هوش مصنوعی: ما از خودمان به هیچ جا نرفتهایم، پس چرا از پس پرده به ما آواز میدهند؟