غزل شمارهٔ ۱۴۵۷
یارب چهسانکنم به هوای دعا بلند
دستی که نیست چون مژه جز بر قفا بلند
صد نیستان تهی شدم از خود ولی چه سود
هویی نکرد گردن از اینکوچهها بلند
عجزم رضا نداد به رعنایی کلاه
گشتم همان چو آبله در زیر پا بلند
از بسکه شرم داشتم از یاد قامتش
دل شیشهها شکست و نکردم صدا بلند
عرض اثر، نشانهٔ آفات گشتن است
جمعیت ازسریکه نشد هیچ جا بلند
کلفت نوای دردسر هیچکس نهایم
در پردههای خامشی آواز ما بلند
ساغر به طاق همت منصور میکشیم
بر دوش ما سری است زگردن جدا بلند
جز گرد احتیاج که ننگ تنزّه است
موجی نیافتیم درآب بقا بلند
خط بر زمین کش، از هوس خام صبرکن
دیوار اعتبار شود تا کجا بلند
در احتیاج بر در بیگانه خاک شو
اما مکن نظربه رخ آشنا بلند
عشق از مزاج دون نکند تهمت هوس
در خانههای پست نگردد هوا بلند
بیدل ز بس که منفعل عرض هستیایم
سر میکند عرق ز گریبان ما بلند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یارب چهسانکنم به هوای دعا بلند
دستی که نیست چون مژه جز بر قفا بلند
هوش مصنوعی: خدایا، چگونه میتوانم به آرزویی که دارم دست پیدا کنم، در حالی که کسی مثل مژه که فقط بر روی ابرو به بلندی میرسد، به کمک من نمیآید؟
صد نیستان تهی شدم از خود ولی چه سود
هویی نکرد گردن از اینکوچهها بلند
هوش مصنوعی: من از خودم خالی شدم و به صد نیستان شباهت دارم، اما چه فایدهای دارد وقتی صدایم از این کوچهها بلند نمیشود.
عجزم رضا نداد به رعنایی کلاه
گشتم همان چو آبله در زیر پا بلند
هوش مصنوعی: ناتوانی من اجازه نداد که با زیبایی به رخ بیفتم، چون آبلهای هستم که زیر پا نادیده گرفته میشوم.
از بسکه شرم داشتم از یاد قامتش
دل شیشهها شکست و نکردم صدا بلند
هوش مصنوعی: به دلیل شرمی که از یادآوری زیبایی او داشتم، دل شیشهها شکست و من نتوانستم صدایم را بلند کنم.
عرض اثر، نشانهٔ آفات گشتن است
جمعیت ازسریکه نشد هیچ جا بلند
هوش مصنوعی: اگر به نتایج و آثار خود توجه کنیم، متوجه میشویم که نشانههایی از مشکلات و آسیبها در آن وجود دارد. جمعیت و مردم به جایی نرسیدهاند و هیچ کجا به اوج نرسیدهاند.
کلفت نوای دردسر هیچکس نهایم
در پردههای خامشی آواز ما بلند
هوش مصنوعی: ما نه به خاطر نگرانی دیگران و نه به خاطر مشکلات کسی، بلکه به خاطر خودمان در سکوت چیزی نمیگوییم و صدای ما در دل خاموشی به گوش میرسد.
ساغر به طاق همت منصور میکشیم
بر دوش ما سری است زگردن جدا بلند
هوش مصنوعی: ما با عزم و ارادهای قوی، جامهای خود را به دوش میزنیم و بر آن هستیم که بر مشکلات فائق بیاییم. در این مسیر، چیزی در درون ما وجود دارد که باعث پایداری و قدرتمان میشود.
جز گرد احتیاج که ننگ تنزّه است
موجی نیافتیم درآب بقا بلند
هوش مصنوعی: به جز حس نیاز که باعث شرم و ننگ است، در زندگی جاودان چیزی را نیافتیم.
خط بر زمین کش، از هوس خام صبرکن
دیوار اعتبار شود تا کجا بلند
هوش مصنوعی: خطی بر زمین بکش و از هوسهای زودگذر بگذر. صبر کن تا دیوار اعتبار تو چقدر بلند شود.
در احتیاج بر در بیگانه خاک شو
اما مکن نظربه رخ آشنا بلند
هوش مصنوعی: در هنگامی که به کمک دیگران نیاز داری، خودت را در پیش آنها humble و خاکی نشان بده، اما هرگز به چهره کسی که برایت آشناست، با احترام نگاه نکن.
عشق از مزاج دون نکند تهمت هوس
در خانههای پست نگردد هوا بلند
هوش مصنوعی: عشق واقعی تحت تأثیر احساسات سطحی قرار نمیگیرد و در محیطهای ناپسند و پست، نمیتواند به اوج و بلندی برسد.
بیدل ز بس که منفعل عرض هستیایم
سر میکند عرق ز گریبان ما بلند
هوش مصنوعی: به خاطر تاثیرات و شرایط زندگی، احساسات و افکار ما به شدت تحت تأثیر قرار میگیرند. این موضوع باعث شده که روح و وجود ما از شدت این تأثیرات به نوعی خاص حالت بگیرد و احساساتی چون غم و اندوه در ما ظهور کند.