غزل شمارهٔ ۱۴۵۶
گردی دگر نشد ز من نارسا بلند
هویی مگر چو نبض کنم بیصدا بلند
بنیاد عجز و دعوی عزّت جنونکیست
مو، سربلند نیست شود تا کجا بلند
کمهمّتی به ساز فراغم وفا نکرد
دامن نیافتم به درازای پا بلند
از نُه فلک دریغ مکن چین دامنی
یک زینهوار از همه منظر برآ بلند
دور است خواب قافله از معنی رحیل
ورنه نمیشد اینهمه بانگ درا بلند
پیری دکان نالهٔ ما گرم داشتهست
نرخ عصاست درخور قد دوتا بلند
خلق جهان جنونزدهٔ بیبضاعتیست
ازکاسهٔ تهیست خروش گدا بلند
فطرت محیط نه فلک آبگون شود
گر وارسیم آبله پست است یا بلند
ما بیخودان تظلم حسرت کجا بریم
دست غریق عشق نشد هیچ جا بلند
چون نقش پا ز بس که نگونبخت فطرتیم
مژگان نمیشود به تماشای ما بلند
پستی مکش ز چتر کی و دستگاه جم
یک پشت پای بگذر از این دستها بلند
بیدل مگر تو درگذری ورنه پیش ما
دریاست بیکنار و پل مدّعا بلند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گردی دگر نشد ز من نارسا بلند
هویی مگر چو نبض کنم بیصدا بلند
هوش مصنوعی: تنها در صورتی که در من تغییراتی ایجاد شود، موضوعی بیاهمیت خواهد بود. آیا میتوانم به طور نامحسوسی مانند نبض، بدون هیچ صدایی وجود داشته باشم؟
بنیاد عجز و دعوی عزّت جنونکیست
مو، سربلند نیست شود تا کجا بلند
هوش مصنوعی: در این بیت به موضوع عجز و ادعای عزت اشاره شده است. میتوان گفت که اگرچه برخی افراد خود را بزرگ و سربلند نشان میدهند، اما در واقع نمیتوانند به حقیقت این ادعا پایبند باشند و در نهایت دچار حماقت و جنون خواهند شد. این به نوعی بیانگر این است که تلاش برای حفظ ظاهر و بزرگنمایی بدون داشتن توانایی واقعی، در نهایت به بیپایگی منجر میشود.
کمهمّتی به ساز فراغم وفا نکرد
دامن نیافتم به درازای پا بلند
هوش مصنوعی: تنبلی و کمهمتی مانع از این شد که به آرامش واقعی دست پیدا کنم و نتوانستم به اندازه قد بلند خودم، به موفقیت و دستاوردی بزرگ برسم.
از نُه فلک دریغ مکن چین دامنی
یک زینهوار از همه منظر برآ بلند
هوش مصنوعی: از تمام آسمانها، دریغ نکن که دامن چینیات را به شکل یک زینت، از هر طرف بالا بیاوری و به نمایش بگذاری.
دور است خواب قافله از معنی رحیل
ورنه نمیشد اینهمه بانگ درا بلند
هوش مصنوعی: اگر قافله خوابش نمیبرد و برای سفر آماده میشد، این همه صدای زنگ و هیاهو به راه نمیافتاد.
پیری دکان نالهٔ ما گرم داشتهست
نرخ عصاست درخور قد دوتا بلند
هوش مصنوعی: پیری، به زندگی ما فضای پر از اندوه و ناله بخشیده است و قیمت عمر به اندازه قد انسانهای بلند و بزرگ به وجود آمده است.
خلق جهان جنونزدهٔ بیبضاعتیست
ازکاسهٔ تهیست خروش گدا بلند
هوش مصنوعی: این دنیا پر از دیوانگی و چالش ناشی از ناتوانی و فقر است، مانند فریاد و نالهی گدایی که از ته کاسهی خالیاش بلند میشود.
فطرت محیط نه فلک آبگون شود
گر وارسیم آبله پست است یا بلند
هوش مصنوعی: اگر دست به کار نبردیم، سرنوشت و طبیعت به خودی خود تغییر نمیکند، چه ما در موقعیت پایین باشیم و چه در موقعیت بالا.
ما بیخودان تظلم حسرت کجا بریم
دست غریق عشق نشد هیچ جا بلند
هوش مصنوعی: ما در حالتی هستیم که دچار حسرت و دردسر شدهایم و نمیدانیم به کجا باید برویم. در دنیای عشق، هیچکس به ما کمک نمیکند و جای امنی برای ما وجود ندارد.
چون نقش پا ز بس که نگونبخت فطرتیم
مژگان نمیشود به تماشای ما بلند
هوش مصنوعی: به خاطر بدبختی و فطرتی که داریم، چشمانمان نمیتواند برای دیدن ما بلند شود، انگار که فقط جای پاهای ما روی زمین مانده است.
پستی مکش ز چتر کی و دستگاه جم
یک پشت پای بگذر از این دستها بلند
هوش مصنوعی: به کسی اجازه نده تا از قدرت و مقام خود سوء استفاده کند و از بند و زنجیر دیگران استفاده کند. خود را از این دست آدمها و عیوبی که با خود دارند، دور کن.
بیدل مگر تو درگذری ورنه پیش ما
دریاست بیکنار و پل مدّعا بلند
هوش مصنوعی: اگر تو دقت نکنی و از کنار ما رد نشوی، دریاهایی بیپایان از آرزوهای ما در پیش رویات قرار دارد و ادعای ما همچون پلی بلند بر فراز این دریاست.