گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۵۵

بلا‌کشان محبت‌ گل چه نیرنگند
شکسته‌اند به رنگی‌ که عالم رنگند
چه شیشه و چه پری خانه‌زاد حیرت ماست
به آرمیدگی دل‌که بیخودان سنگند
ز عیب‌پوی ابنای روزگار مپرس
یکی‌گر آینه پرداخت دیگران زنگند
فریب صلح مخور ازگشاده‌رویی خلق
که تنگ حوصلیگیهای عرصهٔ جنگند
به وادیی ‌که طلب نارسای مفصد اوست
بهوش باش ‌که منزل‌ رسیدن لنگند
نوای پرده ی بیتابی نفس این است
که عافیت‌طلبان سخت غفلت آهنگند
تو هر شکست‌ که خواهی به دوش ما بربند
وفا سرشته حریفان طبیعت رنگند
ز وهم بر سر مینای خود چه می‌لرزی
شنو ز شیشه‌گران در شکستن سنگند
به بستن مژه انجام‌کار شد معلوم
که آب آینه‌ها جمله طعمهٔ زنگند
حباب نیم‌نفس با نفس نمی‌سازد
ز خود تهی‌شدگان بر خود اینقدر تنگند
ز خلق آنهمه بیگانه نیستی بیدل
تو هرزه‌فکری و این قوم عالم بنگند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بلا‌کشان محبت‌ گل چه نیرنگند
شکسته‌اند به رنگی‌ که عالم رنگند
هوش مصنوعی: محبت‌ و عشق در دل‌انگیزان چقدر فریبنده‌اند! آن‌ها همچون گل‌ها در میانه رنگ‌ها و زیبایی‌ها شکسته و به رنگ‌ها درآمده‌اند.
چه شیشه و چه پری خانه‌زاد حیرت ماست
به آرمیدگی دل‌که بیخودان سنگند
هوش مصنوعی: شاید شیشه و یا پری که در خانه زندگی می‌کند، باعث شگفتی ما شده‌اند، چون دل ما آرامش پیدا کرده در حالی که عقل‌مان به خاطر عشق به جنون زده است.
ز عیب‌پوی ابنای روزگار مپرس
یکی‌گر آینه پرداخت دیگران زنگند
هوش مصنوعی: از دیگران در مورد عیوب و کاستی‌های مردم زمانه نپرس، زیرا هر کسی که به آینه‌ها نگاه کند، می‌تواند زشتی‌ها و ناپسندی‌های خود را ببیند.
فریب صلح مخور ازگشاده‌رویی خلق
که تنگ حوصلیگیهای عرصهٔ جنگند
هوش مصنوعی: از روی خوش‌روحی و مهربانی مردم فریب نخور، زیرا آنها ممکن است در بطن خود، نارضایتی و تنگ‌حوصلی نسبت به شرایط دشوار داشته باشند.
به وادیی ‌که طلب نارسای مفصد اوست
بهوش باش ‌که منزل‌ رسیدن لنگند
هوش مصنوعی: در جایی که خواسته‌ات هنوز به نتیجه نرسیده، هوشیار باش که رسیدن به هدف ممکن است به راحتی امکان‌پذیر نباشد.
نوای پرده ی بیتابی نفس این است
که عافیت‌طلبان سخت غفلت آهنگند
هوش مصنوعی: آوای ناآرامی روح انسان نشان می‌دهد که کسانی که به دنبال آسایش هستند، در خواب و غفلت غوطه‌ورند.
تو هر شکست‌ که خواهی به دوش ما بربند
وفا سرشته حریفان طبیعت رنگند
هوش مصنوعی: هر شکستی که می‌خواهی بر دوش ما بگذار، زیرا وفاداری و صداقت در میان رقیبان طبیعت ناپایدار و فریبنده است.
ز وهم بر سر مینای خود چه می‌لرزی
شنو ز شیشه‌گران در شکستن سنگند
هوش مصنوعی: چرا از خیال و تصور خود نگران هستی؟ گوش کن که شیشه‌سازان چطور با شکستن سنگ، شیشه را می‌سازند.
به بستن مژه انجام‌کار شد معلوم
که آب آینه‌ها جمله طعمهٔ زنگند
هوش مصنوعی: بستن مژه‌ها نشان داد که همه آینه‌ها در واقع بخشی از زنگار هستند.
حباب نیم‌نفس با نفس نمی‌سازد
ز خود تهی‌شدگان بر خود اینقدر تنگند
هوش مصنوعی: حبابی که از نفس آدمی تشکیل شده، نمی‌تواند با نفس دیگران هماهنگ شود. کسانی که خود را از درون خالی کرده‌اند، آن‌قدر محدود و تنگ‌نظر هستند که نمی‌توانند با دیگران ارتباط برقرار کنند.
ز خلق آنهمه بیگانه نیستی بیدل
تو هرزه‌فکری و این قوم عالم بنگند
هوش مصنوعی: تو از مردم آن قدرها بیگانه نیستی، بیدل! اینکه به بیهوده‌گویی مشغولی، نشانهٔ این است که این گروه از مردم را خوب نمی‌شناسی.