غزل شمارهٔ ۱۴۴۹
هر که اینجا میرسد بیاعتدالی میکند
شمع هم در بزم مستان شیشه خالی میکند
تا به گردون چید آثار بنای میکشی
طاق این میخانه را ساغر هلالی میکند
زاهدا بر ریش چندان اعتمادت فاسد است
آخر این قالی که میبافی جوالی میکند
درس دانش ختم کن کایینهدار سیم و زر
زنگی مکروه را ملا جمالی میکند
سر به زانوییم اما جمله بیرون دریم
حلقه از خود هم همان سیر حوالی میکند
طاقتی کو تا کسی نازد به افسون تلاش
رنگها پرواز در افسردهبالی میکند
زندگی صید رم است آگاه باشید از نفس
گرد فرصت در نظر ناز غزالی میکند
غره نتوان زیست بر باد و بروت اعتبار
چینی فغفور را یک مو سفالی میکند
وهم چون شمعت گداز دل گوارا کرده است
آتش است آبی که در جامت زلالی میکند
از زبان حیرت دیدار کس آگاه نیست
عمرها شد چشم من فریاد حالی میکند
جز ندامت نیست دلاک کسلهای هوس
دست افسوسی که دارم سینهمالی میکند
گوشهٔ دیوار فقرم گرمی پهلو بس است
سایه، بر دوش و برم، کار نهالی میکند
چون چنار از بیبری هم کاش تا پیری رسم
چارهٔ من دود آه کهنهسالی میکند
شرم محروم است بیدل از حصول مدعا
بیشتر کار جهان بیانفعالی میکند
غزل شمارهٔ ۱۴۴۸: کارجهان خواه عجز، خواه سری میکندغزل شمارهٔ ۱۴۵۰: هرکه در اظهار مطلب هرزهنالی میکند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
هر که اینجا میرسد بیاعتدالی میکند
شمع هم در بزم مستان شیشه خالی میکند
هوش مصنوعی: هر کسی که به اینجا میرسد، رفتار بیرویهای دارد. حتی شمع هم در مجالس خوشگذرانی، برای اینکه جلب توجه کند، از خود بینظمی نشان میدهد.
تا به گردون چید آثار بنای میکشی
طاق این میخانه را ساغر هلالی میکند
هوش مصنوعی: تا آسمان، نشانههایی از ساخت و ساز تو را به نمایش میگذارد، به طوری که قوس و گنبد این میخانه به شکلی زیبا با ساغر هلالی شکل میشود.
زاهدا بر ریش چندان اعتمادت فاسد است
آخر این قالی که میبافی جوالی میکند
هوش مصنوعی: ای زاهد، اعتماد تو به ریشت چقدر اشتباه است! در نهایت، این بافتن فرش که مشغول آن هستی، به دست کسی دیگر میافتد.
درس دانش ختم کن کایینهدار سیم و زر
زنگی مکروه را ملا جمالی میکند
هوش مصنوعی: تحصیلات و آگاهیهای خود را به پایان برسان، زیرا کسی که به دنیا و مال دنیا وابسته است، بهراستی از زشتیهای آن آگاه نمیشود و نمیتواند به درستی قضاوت کند.
سر به زانوییم اما جمله بیرون دریم
حلقه از خود هم همان سیر حوالی میکند
هوش مصنوعی: ما درون خود احساس تنهایی و اندوه داریم، اما در دنیای بیرون در حال حرکت و ارتباط با دیگران هستیم. حتی در این حال، ما در چرخش و دایرهای از احساسات و افکار درون خود هستیم.
طاقتی کو تا کسی نازد به افسون تلاش
رنگها پرواز در افسردهبالی میکند
هوش مصنوعی: صبر و استقامت کجاست تا کسی بتواند به جادو و فریب تلاشهایش افتخار کند؟ رنگها در بالهای خستهاش پرواز میکنند.
زندگی صید رم است آگاه باشید از نفس
گرد فرصت در نظر ناز غزالی میکند
هوش مصنوعی: زندگی همچون شکار است؛ بنابراین باید هوشیار باشید و از نفس حرکت در فرصتها غافل نشوید، زیرا همچون غزالی زیبا و نازک، فرصتها به ما نزدیک میشوند.
غره نتوان زیست بر باد و بروت اعتبار
چینی فغفور را یک مو سفالی میکند
هوش مصنوعی: نمیتوان به طور مداوم بر باد و هوای ناپایدار زندگی کرد، زیرا هر اعتبار و شخصیتی که به نظر بزرگ میآید، میتواند به سادگی و با یک حادثه کوچک از بین برود.
وهم چون شمعت گداز دل گوارا کرده است
آتش است آبی که در جامت زلالی میکند
هوش مصنوعی: وهم مانند شمعیست که در حال ذوب شدن است و دل را به گرما و لذت میآورد. آبی که در لیوان شما صاف و زلال به نظر میرسد، در واقع شعلهای از آتش پنهان را در خود دارد.
از زبان حیرت دیدار کس آگاه نیست
عمرها شد چشم من فریاد حالی میکند
هوش مصنوعی: هیچکس از احساس شگفتی ناشی از دیدار دیگری خبر ندارد. سالهاست که چشمانم در حال فریاد زدن از احوالات درونیام هستند.
جز ندامت نیست دلاک کسلهای هوس
دست افسوسی که دارم سینهمالی میکند
هوش مصنوعی: تنها چیزی که برایم باقی مانده، پشیمانی است، در حالی که با آرزوهای خستهکنندهام مواجه هستم. دستی که افکار و آرزوهایم را در خود میمالد، به نوعی حالت ناآرامی دارد.
گوشهٔ دیوار فقرم گرمی پهلو بس است
سایه، بر دوش و برم، کار نهالی میکند
هوش مصنوعی: در گوشهای از دنیای فقیرانهام، گرمای کناری برایم کافیست. سایهای بر دوش دارم و در دل خود، به پرورش و رشد امید میپردازم.
چون چنار از بیبری هم کاش تا پیری رسم
چارهٔ من دود آه کهنهسالی میکند
هوش مصنوعی: چون درخت چنار که از بیبرگی خود ناراحت است، من نیز در پیری به یاد روزهای سخت و سرشار از درد و اندوه میافتم و حسرتهایم را با آتش دلتنگی میسوزانم.
شرم محروم است بیدل از حصول مدعا
بیشتر کار جهان بیانفعالی میکند
هوش مصنوعی: بیدل شرمنده است که به خواستهاش نمیرسد و بیشتر کارهای دنیا به بیحاصلی میانجامد.