گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۴۱

عقل اگر صد انجمن تدبیر روشن می‌کند
فکر مجنون سطری از زنجیر روشن می‌کند
داغ نومیدی دلی دارم که در هر دم زدن
شمع‌ها از آه بی‌تاثیر روشن می‌کند
عالمی چشم از مزار ما به عبرت آب داد
خاک ما فیض هزار اکسیر روشن می‌کند
ننگ رسوایی ندارد ساز تا خامش نواست
رمز صد عیب و هنر تقریر روشن می‌کند
می‌شود ظاهر به پیری معنی طول امل
جوهر این مو صفای شیر روشن می‌کند
غافلان را نور تحقیق از سواد فقر نیست
توتیا کی دیدهٔ تصویر روشن می‌کند
از رگ گل می‌توان فهمید مضمون بهار
فیض معنی‌های ما تحریر روشن می‌کند
ناله امشب می‌خلد در دل ز ضعف پیریم
شمع بیداد کمان را تیر روشن می‌کند
عالم دل را عیار از دستگاه ناله‌گیر
وسعت صحرا رم نخجیر روشن می‌کند
از عرق بر جبههٔ افسون چراغان خوانده‌ایم
بزم ما را خجلت تقصیر روشن می‌کند
انتظار فیض عشق از خامی خود می‌کشم
چوب تر را سعی آتش دیر روشن می‌کند
هیچکس بر در نزد بیدل ز زندانگاه چرخ
عجز ما این خانهٔ دلگیر روشن می‌کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عقل اگر صد انجمن تدبیر روشن می‌کند
فکر مجنون سطری از زنجیر روشن می‌کند
هوش مصنوعی: عقل با وجود تمام تدبیرهای خود نمی‌تواند به روشنی فهمی که یک ذهن عاشق می‌تواند از عشق به دست آورد، نزدیک شود. در عوض، فکر و احساسات مجنون توانایی خاصی دارد که می‌تواند زنجیرهایی را که انسان را نگه می‌دارد، روشن کند و به وجود آورد.
داغ نومیدی دلی دارم که در هر دم زدن
شمع‌ها از آه بی‌تاثیر روشن می‌کند
هوش مصنوعی: من دل شکیبایی دارم که هر بار که شمع‌ها را روشن می‌کنم، با آه و اندوه من فوراً روشن می‌شود و به من یادآوری می‌کند که ناامیدی را تجربه کرده‌ام.
عالمی چشم از مزار ما به عبرت آب داد
خاک ما فیض هزار اکسیر روشن می‌کند
هوش مصنوعی: انسانی که از قبر ما می‌گذرد، با دیدن آنجا به فکر فرو می‌رود و خاک ما می‌تواند هزاران برکت و نور را ایجاد کند.
ننگ رسوایی ندارد ساز تا خامش نواست
رمز صد عیب و هنر تقریر روشن می‌کند
هوش مصنوعی: ننگ و عیبی نیست که موسیقی بی‌صدا شود، تا زمانی که نوا هنوز باقی است. هنری که در خود دارد، تمام آن عیوب و زیبایی‌ها را به وضوح بیان می‌کند.
می‌شود ظاهر به پیری معنی طول امل
جوهر این مو صفای شیر روشن می‌کند
هوش مصنوعی: ظاهر می‌تواند به سن و سال پیری اشاره کند، اما حقیقتاً معنای عمیق‌تری دارد. در واقع، این موضوع به عمق فکر و جدیت در زندگی برمی‌گردد و می‌تواند به روشنی و صفای وجود انسان اشاره کند.
غافلان را نور تحقیق از سواد فقر نیست
توتیا کی دیدهٔ تصویر روشن می‌کند
هوش مصنوعی: افراد ناآگاه نمی‌توانند با توجه به نداشتن دانش و آگاهی، حقیقت را درک کنند. هیچ گونه درکی از واقعیت‌ها و مسائل مهم زندگی ندارند. مانند شخصی که در تاریکی است و نمی‌تواند تصویر روشنی از چیزها ببینید.
از رگ گل می‌توان فهمید مضمون بهار
فیض معنی‌های ما تحریر روشن می‌کند
هوش مصنوعی: از دل گل، می‌توان دریافت که مفهوم بهار چه زیبایی‌هایی را به همراه دارد و این زیبایی‌ها، معانی روشن و شفافی را به ما منتقل می‌کند.
ناله امشب می‌خلد در دل ز ضعف پیریم
شمع بیداد کمان را تیر روشن می‌کند
هوش مصنوعی: امشب صدای ناله‌ام نشان‌دهنده ضعف و پیری من است. همچون شمعی که در حال خاموشی است، درد و رنج به من تیرگی می‌افزاید و روشنایی را از من می‌گیرد.
عالم دل را عیار از دستگاه ناله‌گیر
وسعت صحرا رم نخجیر روشن می‌کند
هوش مصنوعی: دانش و آگاهی قلب انسان را مانند ابزار سنجش، از دستگاهی که برای ضبط ناله و فریاد است، آزاد می‌کند و مانند نور روشنی، فضا و وسعت دشت را نمایان می‌سازد.
از عرق بر جبههٔ افسون چراغان خوانده‌ایم
بزم ما را خجلت تقصیر روشن می‌کند
هوش مصنوعی: از عرقی که بر پیشانی افسون جمع شده، متوجه شده‌ایم که جشن ما را شرم ناشی از اشتباهات‌مان روشن‌تر می‌سازد.
انتظار فیض عشق از خامی خود می‌کشم
چوب تر را سعی آتش دیر روشن می‌کند
هوش مصنوعی: من از ناپختگی خود انتظار رحمت عشق را دارم، مانند چوب تر که برای روشن شدن به آتش نیاز دارد و زمان‌بر است.
هیچکس بر در نزد بیدل ز زندانگاه چرخ
عجز ما این خانهٔ دلگیر روشن می‌کند
هوش مصنوعی: هیچ‌کس به بیدل سر نمی‌زند و ما را از بند دست خودش نجات نمی‌دهد؛ اما این خانهٔ دل‌تنگی ما هنوز هم روشنایی دارد.