غزل شمارهٔ ۱۴۳۴
درگلستانیکه حسنش جلوهای سر میکند
گل ز شبنم دیدهٔ حیران ساغر میکند
بیتو طفل اشک مشتاقان ز درد بیکسی
گر همه در چشم غلتد خاک بر سر می کند
همچو اشکم حسرت اندیش نثار راه تست
هر صدف کز آبرو سامان گوهر میکند
اعتمادی نیست بر جمعیت اجزای ما
این ورقها را هوای زلفت ابتر میکند
موج آبش میزند تیغ محرف برکمر
سرو هر گه طرز رفتار ترا سر میکند
پاکبازان فارغند از تهمت آلودگی
حسرت دیدار گاهی چشم ما تر میکند
از جنونم عالمی پوشید چشم امتیاز
هر که عریان میشود این جامه در بر میکند
میدهد اجزای رنگ و بوی جمعیت به باد
هر که درس خندهای چون غنچه از بر میکند
راحتت فرش است اگر از وهم طاقت بگذری
ناتوانی هر چه آید پیش بستر میکند
بیخود احرام گلزار خیال کیستم
گردش رنگم ره معشوقهای سر میکند
حیرت اظهاریم بیدل لذت تحقیق کو
هیچکس آگاهی از آیینه باور میکند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
درگلستانیکه حسنش جلوهای سر میکند
گل ز شبنم دیدهٔ حیران ساغر میکند
هوش مصنوعی: در باغی که زیبایی خود را به نمایش میگذارد، گلها از دیدن زیباییها به حیرت افتاده و به مانند ساغری پر از شبنم میشوند.
بیتو طفل اشک مشتاقان ز درد بیکسی
گر همه در چشم غلتد خاک بر سر می کند
هوش مصنوعی: بدون تو، کودکانی که از عشق و دوری تو گریه میکنند، از درد تنهایی اگر همه برای تو اشک بریزند، بر سر خود خاک میریزند.
همچو اشکم حسرت اندیش نثار راه تست
هر صدف کز آبرو سامان گوهر میکند
هوش مصنوعی: اشکهای من که نشان حسرت و اندوه من است، به پای راه تو قربانی میشود. هر صدفی که از آبرو بلورینش مروارید جمعآوری میکند، به تو و زیباییات وابسته است.
اعتمادی نیست بر جمعیت اجزای ما
این ورقها را هوای زلفت ابتر میکند
هوش مصنوعی: اعتمادی به این نیست که اجزای وجود ما در کنار هم قرار بگیرند، زیرا این دلبستگی و اشتیاق به تو باعث میشود که از هم بپاشیم و بیفایده شود.
موج آبش میزند تیغ محرف برکمر
سرو هر گه طرز رفتار ترا سر میکند
هوش مصنوعی: موج آب بر روی کمر درخت سرو مانند تیغی میزند و هر چه رفتار تو را تغییر میدهد.
پاکبازان فارغند از تهمت آلودگی
حسرت دیدار گاهی چشم ما تر میکند
هوش مصنوعی: پاکبازان از اتهاماتی که به آنها زده میشود، بیخبر و بیتفاوت هستند. گاهی اوقات، اشتیاق دیدار محبوب باعث میشود که چشمان ما کمی تر شود.
از جنونم عالمی پوشید چشم امتیاز
هر که عریان میشود این جامه در بر میکند
هوش مصنوعی: از دیوانگی من، جهانی پنهان شده است؛ چون کسی که بدون لباس باشد، این جامه را بر تن میکند.
میدهد اجزای رنگ و بوی جمعیت به باد
هر که درس خندهای چون غنچه از بر میکند
هوش مصنوعی: هر کس که در زندگی خود توانسته باشد خندهای شیرین و دلنشین بیاموزد، میتواند به راحتی زیبایی و خوشیهای جمعیت را به باد بسپارد و فراموش کند.
راحتت فرش است اگر از وهم طاقت بگذری
ناتوانی هر چه آید پیش بستر میکند
هوش مصنوعی: اگر از خیالات و تصورات خود عبور کنی، زندگی برایت آسان و راحت خواهد بود و ناتوانی هیچگاه مانع تو نخواهد شد. هر چیزی که در مسیرت قرار بگیرد، به تو کمک خواهد کرد.
بیخود احرام گلزار خیال کیستم
گردش رنگم ره معشوقهای سر میکند
هوش مصنوعی: من بدون دلیل در دنیای خیال خود به جستوجو و تماشای زیباییها مشغولم، گویی عشق و محبت مرا در این مسیر چندین بار به گردش درآوردهاند.
حیرت اظهاریم بیدل لذت تحقیق کو
هیچکس آگاهی از آیینه باور میکند
هوش مصنوعی: ما حیرت و شگفتی خود را ابراز میکنیم، بیدل. لذتی که از تحقیق و کاوش به دست میآید، هیچکس نمیتواند از طریق آینه به حقیقت آن پی ببرد.