غزل شمارهٔ ۱۴۳۰
ساز امکان از شکست آواز پیدا میکند
بال بر هم میخورد پرواز پیدا میکند
مینهد پیش از سخن گردن به تیغ انفعال
چون قلم هرکس زبان راز پیدا میکند
پاس ناموس حیا هم نیست آسان داشتن
چون جبین برنم زند غماز پیدا میکند
نور عبرت نیست دل را بیغبار حادثات
از شکست این آینه پرداز پیدا میکند
چون خط پرگار بر انجام میسوزد نفس
تاکسی سررشتهٔ آغازپیدا میکند
همچو شمع افسانهٔ دعوی مسلسلکردهای
این زبان آخر دهان گاز پیدا میکند
چون نگه هر چند در مژگان زدن گم میشویم
حسرت دیدار ما را باز پیدا می کند
تا بود ممکن حدیث پنبه باید گوش کرد
نغمهها این محفل بیساز پیدا میکند
نفس کافر را مسلمان کن کمال اینست و بس
سحر چون باطل شود اعجاز پیدا میکند
حسن بی ایجاد عشقی نیست در اقلیم ناز
گل چو موج رنگ زد گلباز پیدا میکند
عجز چون موصول بزم کبریا شد عجز نیست
گر نیاز آنجا رساندی ناز پیدا میکند
پا ز جوش آبله بیدل مقیم دامنست
هرکه سامانکرد عجز اعزاز پیدا میکند
غزل شمارهٔ ۱۴۲۹: عاقبتدر حلقهٔآن زلف، دل جا میکندغزل شمارهٔ ۱۴۳۱: هر نفس دل صدهزار اندیشه پیدا میکند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ساز امکان از شکست آواز پیدا میکند
بال بر هم میخورد پرواز پیدا میکند
هوش مصنوعی: صدای ساز وقتی به وجود میآید که امکان و فرصت برای ایجاد آن فراهم شود. زمانی که همه چیز به هم میخورد و شرایط مهیا میشود، پرواز و آزادی نیز به وجود میآید.
مینهد پیش از سخن گردن به تیغ انفعال
چون قلم هرکس زبان راز پیدا میکند
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که فردی که رازها و حقیقتها را فاش میکند، خود را به خطر میاندازد و ممکن است دچار آسیب و تهدید شود، همانطور که قلم آماده است تا کلمهای را بنویسد و در برابر آن مسئولیت بپذیرد. در واقع، نشاندهندهی این است که بیان حقیقت و واقعیت میتواند عواقب و دشواریهایی داشته باشد.
پاس ناموس حیا هم نیست آسان داشتن
چون جبین برنم زند غماز پیدا میکند
هوش مصنوعی: حفظ کردن آبروی خود کار آسانی نیست، چون اگر خجالت را نادیده بگیری، به راحتی میتوانی موجب آشکار شدن عیبهایت شوی.
نور عبرت نیست دل را بیغبار حادثات
از شکست این آینه پرداز پیدا میکند
هوش مصنوعی: دل انسان نمیتواند از اتفاقات تلخ و شکستها خالی باشد، و فقط از طریق تجربیات سخت و چالشهاست که میتواند حقیقت خود را آشکار کند.
چون خط پرگار بر انجام میسوزد نفس
تاکسی سررشتهٔ آغازپیدا میکند
هوش مصنوعی: زمانی که خط پرگار به پایان میرسد، نفس زندگی به سمت آغاز جدیدی حرکت میکند؛ این نشاندهندهی این است که هر پایان یک شروع تازه را به همراه دارد.
همچو شمع افسانهٔ دعوی مسلسلکردهای
این زبان آخر دهان گاز پیدا میکند
هوش مصنوعی: مانند شمعی که داستانش را به طور مداوم ادامه میدهد، این زبان در نهایت کارکردش را از دست میدهد و بیرمق میشود.
چون نگه هر چند در مژگان زدن گم میشویم
حسرت دیدار ما را باز پیدا می کند
هوش مصنوعی: هر بار که با چشمانم به نگاهت مینگرم، گویی در دنیایی از آرزوها و حسرتها گم میشوم و خاطره دیدار ما دوباره زنده میشود.
تا بود ممکن حدیث پنبه باید گوش کرد
نغمهها این محفل بیساز پیدا میکند
هوش مصنوعی: تا زمانی که ممکن است، باید به صحبتهای دیگران گوش داد. در این جمع، نغمهها و آهنگهایی بدون ساز در حال شکلگیری است.
نفس کافر را مسلمان کن کمال اینست و بس
سحر چون باطل شود اعجاز پیدا میکند
هوش مصنوعی: هدف این است که شخصی که به راه کفر رفته است، به ایمان و اسلام برگردانده شود و این عالیترین درجه کمال است. زمانی که جادوی باطل از بین برود، اعجاز و قدرت اصلی خود را نشان میدهد.
حسن بی ایجاد عشقی نیست در اقلیم ناز
گل چو موج رنگ زد گلباز پیدا میکند
هوش مصنوعی: زیبایی بدون عشق معنا ندارد، همانطور که در دنیای گلها، وقتی رنگی به آنها میزنند، گلها خود را نشان میدهند.
عجز چون موصول بزم کبریا شد عجز نیست
گر نیاز آنجا رساندی ناز پیدا میکند
هوش مصنوعی: ناتوانی وقتی باعث میشود در جمع افراد مغرور باشی، دیگر ناتوانی نیست. اگر در آنجا نیاز خود را به نمایش بگذاری، زیبایی و جذابیت پیدا میکند.
پا ز جوش آبله بیدل مقیم دامنست
هرکه سامانکرد عجز اعزاز پیدا میکند
هوش مصنوعی: اگر کسی در زندگیاش ضعف و ناتوانی را به درستی مدیریت کند و تلاش کند، به عزت و احترام دست مییابد. بیدل اشاره میکند که رنج و درد ممکن است انسان را ضربهپذیر کند، اما در نهایت، تدبیر و تلاش او را به موفقیت و مقام میرساند.