گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۲۷

مشرب عشاق بر وضع هوس تنگی‌کند
عالم عنقا به پرواز مگس تنگی کند
واصل مقصد ز خاموشی ندارد چاره‌ای
چون به منزل آمد آواز جرس تنگی کند
سیری از شوخی ندارد طفل آتش‌خوی من
اشک را کی در دویدن‌ها نفس تنگی کند
انتظار بیخودی ما را جنون پیمانه‌ کرد
خلق مستان از شراب دیررس تنگی کند
بوی‌گل در رنگ دزدد بال پرواز نفس
باغ امکان بی‌تو از آهم ز بس تنگی‌کند
دیده بی رویت ندارد طاقت تشویش غیر
آن‌چه بر گل واشود بر خار و خس تنگی‌کند
بی‌دماغ دستگاه مشرب یکتایی‌ام
خانهٔ آیینهٔ ما بر دو کس تنگی کند
کیسه‌پردازان افلاس از فضولی فارغند
بی‌گشادی نیست‌گر دست هوس تنگی‌کند
عالمی را الفت جسم از عدم دلگیر کرد
بر قفس پرورده بیرون قفس تنگی کند
چون سحر بیدل من و هستی تعب پیراهنی
کز حیا بر خویش تا بالد نفس تنگی کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

مشرب عشاق بر وضع هوس تنگی‌کند
عالم عنقا به پرواز مگس تنگی کند
هوش مصنوعی: محبت و عشق باعث می‌شود که عاشقان در شرایط سخت و محدود به زندگی ادامه دهند. حتی دنیای وسیع و بزرگ مثل عالم عنقا نیز در برابر خواسته‌ها و آرزوهای کوچک و ناچیز، محدود و تنگ می‌شود.
واصل مقصد ز خاموشی ندارد چاره‌ای
چون به منزل آمد آواز جرس تنگی کند
هوش مصنوعی: افرادی که در مسیر خود به هدفی می‌رسند، نمی‌توانند از سکوت و آرامش پرهیز کنند، زیرا وقتی به مقصد می‌رسند، صدای زنگ خودروها آنها را آزار می‌دهد.
سیری از شوخی ندارد طفل آتش‌خوی من
اشک را کی در دویدن‌ها نفس تنگی کند
هوش مصنوعی: کودک آتشین من دیگر از شوخی سیر نمی‌شود. او در هنگام دویدن، هرگز نگران کم آوردن نفس و اشک ریختن نیست.
انتظار بیخودی ما را جنون پیمانه‌ کرد
خلق مستان از شراب دیررس تنگی کند
هوش مصنوعی: انتظار بیهوده و بدون نتیجه ما باعث دیوانگی شده و مردم را از شراب دیررس به زودی خسته می‌کند.
بوی‌گل در رنگ دزدد بال پرواز نفس
باغ امکان بی‌تو از آهم ز بس تنگی‌کند
هوش مصنوعی: عطر گل در رنگ، پرواز نفس باغ را با خود می‌برد و بدون تو، از شدت غصه‌ام، تنگی می‌یابد.
دیده بی رویت ندارد طاقت تشویش غیر
آن‌چه بر گل واشود بر خار و خس تنگی‌کند
هوش مصنوعی: چشم، تحمل نگرانی و اضطراب را بدون روی تو ندارد. تنها چیزی که بر گل تاثیر می‌گذارد، بر خار و علف هم فشار می‌آورد.
بی‌دماغ دستگاه مشرب یکتایی‌ام
خانهٔ آیینهٔ ما بر دو کس تنگی کند
هوش مصنوعی: من بدون روح و جانم، مشرب یکتایی‌ام مانند خانه‌ای است که فقط به دو نفر جا می‌دهد و به همین خاطر، برای ما کمتر از دو نفر مناسب است.
کیسه‌پردازان افلاس از فضولی فارغند
بی‌گشادی نیست‌گر دست هوس تنگی‌کند
هوش مصنوعی: هر کسی که به جمع‌آوری پول و ثروت مشغول است، از مشکلات و فقر دیگران غافل است. اما اگر شانس و فرصت خوبی پیش نیاید، ممکن است خودشان نیز در تنگدستی قرار بگیرند.
عالمی را الفت جسم از عدم دلگیر کرد
بر قفس پرورده بیرون قفس تنگی کند
هوش مصنوعی: وجود انسان از عدم به وجود آمده و این تقریباً شبیه به این است که یک عالم، از نبود به هستی رسیده و زندگی او را تحت تأثیر قرار داده است. وقتی شخصی در محیطی محصور و محدود مانند قفس قرار دارد، به سختی می‌تواند احساس آزادی و راحتی کند و در نهایت ممکن است به دنبال فرار و دستیابی به فضایی وسیع‌تر باشد.
چون سحر بیدل من و هستی تعب پیراهنی
کز حیا بر خویش تا بالد نفس تنگی کند
هوش مصنوعی: وقتی سحرگاه می‌شود، من با دل شکسته‌ام و وجودم به مانند پیراهنی است که از شرم به خود می‌پیچد و نفسش به سختی می‌آید.