گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۲۵

وهم بلند وپست جاه چند دلت سیه‌کند
گر گذری ز بام و در سایه بساط ته ‌کند
رفع غبار وهم و ظن آن همه‌کذب داشته‌ست
یک مژه‌ گر به هم خورد نقش جهان تبه‌کند
داد نشان میکشان‌گر ندهد سپهر دون
جام پر و تهی همان‌ کار هلال و مه‌ کند
جمع شدن به جیب خویش مغتنم نفس شمار
یک ‌گره است شش جهت‌ کس به دل ‌که ره‌ کند
شمع به حسرت فنا تا به سحر درآتش است
کاش نسیم دامنی بیگه ما پگه‌ کند
محو صفای شوق باش تا به طربگه حضور
سیر هزار رنگ ‌گل آینه بی‌نگه ‌کند
طبع فضول ظالم است دادش از انفعال خواه
خجلت اگر زند به سنگ روی عرق سیه‌ کند
در طلب‌غنا چو شمع‌جبهه به عجز سودن است
آبله‌ بشکند به پا تا سر ما کله‌ کند
بعد تهی شدن ز خویش واشدنت چه فایده
شرم کن از حساب اگر، صفر، یک تو، ده‌ کند
غیر توقع‌ کرم هیچ نداشت زندگی
فال وجود زد عدم تا دو نفس نگه‌ کند
گر نه به عرض مدعا خاک در فنا شود
بیدل ناامید ما رو به چه بارگه‌ کند

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفاعلن مفتعلن مفاعلن (رجز مثمن مطوی مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

وهم بلند وپست جاه چند دلت سیه‌کند
گر گذری ز بام و در سایه بساط ته ‌کند
هوش مصنوعی: اگر به افکار و خیالات باطل و پست دیگران توجه کنی، دل تو را غمگین می‌کند. پس بهتر است که از بالای بام به دور نگاه کنی و در سایه آرامش بیابی.
رفع غبار وهم و ظن آن همه‌کذب داشته‌ست
یک مژه‌ گر به هم خورد نقش جهان تبه‌کند
هوش مصنوعی: اگر تنها یک مژه به هم بیفتد، می‌تواند دنیایی پر از وهم و شک را بر هم زند و حقیقت را به کلی تغییر دهد.
داد نشان میکشان‌گر ندهد سپهر دون
جام پر و تهی همان‌ کار هلال و مه‌ کند
هوش مصنوعی: هرگز کسی که به معجزات و زیبایی‌های خدایان یا هستی نیکو توجه دارد، کم‌ارزش و سرشار از نیرنگ نخواهد شد. او همواره مانند هلال و ماه در تغییر و تحول خواهد بود، پر و تهی شدن او نهایتاً از همان ماهیت است.
جمع شدن به جیب خویش مغتنم نفس شمار
یک ‌گره است شش جهت‌ کس به دل ‌که ره‌ کند
هوش مصنوعی: این بیت اشاره دارد به اینکه وقتی فردی تمام داشته‌ها و امکانات خود را به بهترین شکل مدیریت کند و در دل خود عشق و اشتیاق به پیشرفت داشته باشد، به موفقیتی بزرگ دست خواهد یافت. همچنین، وجود هدف و کوشش در مسیر زندگی به او کمک می‌کند تا راه را به‌درستی طی کند.
شمع به حسرت فنا تا به سحر درآتش است
کاش نسیم دامنی بیگه ما پگه‌ کند
هوش مصنوعی: شمع با آرزوی ناپدید شدن، تا صبح در آتش می‌سوزد. ای کاش نسیمی خوب، دامن ما را پاک کند.
محو صفای شوق باش تا به طربگه حضور
سیر هزار رنگ ‌گل آینه بی‌نگه ‌کند
هوش مصنوعی: از شوق و عشق پاک و دل‌انگیز خود غافل نشوید تا بتوانید به مکانی خوش و پر از زیبایی‌های متنوعی برسید که مثل گل‌هایی در آینه، بی‌وقفه در حال تجلی هستند.
طبع فضول ظالم است دادش از انفعال خواه
خجلت اگر زند به سنگ روی عرق سیه‌ کند
هوش مصنوعی: طبیعت پرحرف و فضول، به خودی خود زخم‌زننده است و اگر مورد خجالت قرار بگیرد، به مانند سنگی به چهره‌اش می‌زند و عرقی به رنگ سیاه بر رویش می‌نشیند.
در طلب‌غنا چو شمع‌جبهه به عجز سودن است
آبله‌ بشکند به پا تا سر ما کله‌ کند
هوش مصنوعی: در پی riches و ثروت، مانند شمعی که در جبهه می‌سوزد، به زحمت و بی‌ثمری ادامه می‌دهیم، تا جایی که با پا آبله‌ها را بشکنیم و به سر خود آسیب برسانیم.
بعد تهی شدن ز خویش واشدنت چه فایده
شرم کن از حساب اگر، صفر، یک تو، ده‌ کند
هوش مصنوعی: بعد از اینکه از خودت خالی شدی و آزاد شدی، چه فایده‌ای دارد؟ اگر از حساب بترسی، بین صفر و یک، ده تو چقدر ارزش دارد؟
غیر توقع‌ کرم هیچ نداشت زندگی
فال وجود زد عدم تا دو نفس نگه‌ کند
هوش مصنوعی: زندگی تنها به خوبی و بخشش وابسته بود و هیچ چیز دیگری را انتظار نداشت؛ زیرا وجود انسان به گونه‌ای همچون بخت و اقبال است که شاید در هر لحظه به پایان برسد.
گر نه به عرض مدعا خاک در فنا شود
بیدل ناامید ما رو به چه بارگه‌ کند
هوش مصنوعی: اگر هدف ما به نتیجه نرسد، پس خاک هم در نابودی خواهد بود. بیدل، ناامید نخواهیم شد و به کدام مکان دیگر برویم؟