گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۲۲

اشک ‌گهر طینت ما راه تپش سر نکند
طفل دبستان ادب این سبق از بر نکند
وسوسه بر هم نزند رابطهٔ ساز یقین
کوه‌گران حوصله را ناله سبکسر نکند
منفعلیهای زمان فطرت ما را چه زیان
عبرت تمثال محیط آینه را تر نکند
عالم اسباب فنا چند دهد فرصت ما
اشک به دوش مژه‌ها آنهمه لنگر نکند
شبنم بی‌بال و پریم آینه‌پرداز تری
طاقت ما غیر عرق پیشهٔ دیگر نکند
تاب ‌و تب عشق ‌و هوس‌ نیست کفیل‌ دو نفس
صبح طربگاه شرر خنده مکرر نکند
شد ز ازل چهره‌گشا عجز ز پیدایی ما
مو ننهد پا به نمو تا قدم از سر نکند
دل بگدازید به غم دیده رسانید به نم
شیشه خمی تا نخورد باده به ساغر نکند
نیست ز هم فرق‌نما انجمن و خلوت ما
طایر گلزار یقین سر به ته پر نکند
بیدل از انجام نفس هرکه برد بوی اثر
گر همه آفاق شود ناز کر و فر نکند

اطلاعات

وزن: مفتعلن مفتعلن مفتعلن مفتعلن (رجز مثمن مطوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اشک ‌گهر طینت ما راه تپش سر نکند
طفل دبستان ادب این سبق از بر نکند
هوش مصنوعی: اشک و غم از سرشت ماست، اما قلب ما هیچ‌گاه حسرت نمی‌خورد. این کودک که به مدرسه ادب می‌رود، هرگز این درس را فراموش نمی‌کند.
وسوسه بر هم نزند رابطهٔ ساز یقین
کوه‌گران حوصله را ناله سبکسر نکند
هوش مصنوعی: وسوسه‌ها نمی‌توانند رابطهٔ مستحکم یقین را از هم بپاشند و ناله‌های بی‌دلیل نمی‌توانند حوصلهٔ کوه‌مانند را تحت تاثیر قرار دهند.
منفعلیهای زمان فطرت ما را چه زیان
عبرت تمثال محیط آینه را تر نکند
هوش مصنوعی: آفتاب تابان زندگی ما را دچار آسیب نمی‌کند، چرا که عبرت و تجربه از آنچه در اطراف‌مان می‌بینیم، مانند آینه‌ای بر رفتار و سرنوشت ما تأثیرگذار است و ما را از رنج‌ها و مشکلات آینده آگاه می‌سازد.
عالم اسباب فنا چند دهد فرصت ما
اشک به دوش مژه‌ها آنهمه لنگر نکند
هوش مصنوعی: زندگی ما در دست اسباب و علل زودگذر است، و زمان زیادی برای ما باقی نیست. اشک‌هایی که بر گونه‌مان می‌ریزند، نمی‌توانند ما را از غم و اندوه برهانند.
شبنم بی‌بال و پریم آینه‌پرداز تری
طاقت ما غیر عرق پیشهٔ دیگر نکند
هوش مصنوعی: شبنم، به خاطر نداشتن بال و عدم توانایی پرواز، خود را در آینه به نمایش می‌گذارد و هیچ‌چیز دیگری جز عرق و اندوه نمی‌تواند طاقت ما را تحمل کند.
تاب ‌و تب عشق ‌و هوس‌ نیست کفیل‌ دو نفس
صبح طربگاه شرر خنده مکرر نکند
هوش مصنوعی: احساس عشق و آرزو تنها به دو نفس کشیدن صبحگاه که با شادی و خنده همراه است، محدود نیست.
شد ز ازل چهره‌گشا عجز ز پیدایی ما
مو ننهد پا به نمو تا قدم از سر نکند
هوش مصنوعی: از آغاز، راز وجود ما روشن شده است. ناتوانی ما از ظهور و بروز احساسات و اندیشه‌های‌مان به رشد و پیشرفت ما مانع می‌شود، تا زمانی که پا از آغاز برداشت نکنیم.
دل بگدازید به غم دیده رسانید به نم
شیشه خمی تا نخورد باده به ساغر نکند
هوش مصنوعی: دل‌های‌تان را به خاطر غم‌ها بسوزانید و اشک‌هایتان را مانند قطره‌ای شفاف در نظر بگیرید تا شراب به لبه‌ی جام نرسد و آن را لبریز نکند.
نیست ز هم فرق‌نما انجمن و خلوت ما
طایر گلزار یقین سر به ته پر نکند
هوش مصنوعی: در اینجا به این موضوع اشاره شده که تفاوتی بین جمع و تنهایی وجود ندارد و در هر دو حالت، شخصیت یا ماهیت واقعی خود را نمی‌توان پنهان کرد. همچنین به زیبایی و حقیقت اشاره شده که همواره باید در زندگی با آن مواجه شویم.
بیدل از انجام نفس هرکه برد بوی اثر
گر همه آفاق شود ناز کر و فر نکند
هوش مصنوعی: هر کسی که از انجام کارهای نفس خودش بوی اثر را بگیرد، حتی اگر در تمام عالم خوش‌نشینی و ناز کند، کاری از پیش نخواهد برد.