گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۱۷

اگر معنی خامشی ‌گل کند
لب غنچه تعلیم بلبل ‌کند
بساط جهان جای آرام نیست
چرا کس وطن بر سر پل‌ کند
درین انجمن مفلسان خامشند
صراحی خالی چه قلقل ‌کند
قبا کن در این باغ‌،جیب طرب
که از لخت دل غنچه فرگل‌ کند
زبان را مکن پر فشان طلب
مبادا چراغ حیا گل‌کند
مکش سر ز پستی‌ که آواز آب
ترقی بقدر تنزل‌ کند
چه سیل است یارب دم تیغ او
که چون بگذرد از سرم پل‌ کند
من‌ و یاد حسنی که در حسرتش
جگر دامن ناله پرگل کند
ز رمز دهانش نباید اثر
عدم هم به خود گر تامل ‌کند
ز بیداد آن چشم نتوان‌ گذشت
دلی را که او خون کند مل کند
ز بس قهر و لطفش همه خوش‌اداست
نگه می‌کند گر تغافل ‌کند
دلت بی‌دماغ‌ست بیدل مباد
به تعطیل‌، حکم توکل‌کند

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر معنی خامشی ‌گل کند
لب غنچه تعلیم بلبل ‌کند
هوش مصنوعی: اگر گل بتواند خاموشی‌اش را بیان کند، غنچه نیز از بلبل درس خواهد گرفت و صحبت خواهد کرد.
بساط جهان جای آرام نیست
چرا کس وطن بر سر پل‌ کند
هوش مصنوعی: زندگی در این دنیا بسیار ناپایدار و پر از هیاهو است، بنابراین هیچ‌کس نمی‌تواند در آن به راحتی جا و مکانی برای آسایش و آرامش پیدا کند.
درین انجمن مفلسان خامشند
صراحی خالی چه قلقل ‌کند
هوش مصنوعی: در این جمع بی‌پول‌ها، کسی صدای صحبت نمی‌کند. چه فایده‌ای دارد که یک ظرف خالی صدا کند؟
قبا کن در این باغ‌،جیب طرب
که از لخت دل غنچه فرگل‌ کند
هوش مصنوعی: در این باغ، لباس خوشحالی به تن کن و از دل شاداب و سرزنده خود، گل‌های زیبا و خوشبو برویاند.
زبان را مکن پر فشان طلب
مبادا چراغ حیا گل‌کند
هوش مصنوعی: زبانت را کنترل کن و به دنبال خواسته‌هایت نرو، زیرا ممکن است این کار باعث شود که شرم و حیایت آسیب ببیند.
مکش سر ز پستی‌ که آواز آب
ترقی بقدر تنزل‌ کند
هوش مصنوعی: از پایین کشیدن سر خود دست بردار، چرا که صدای آب به اندازه ای پایین می‌آید که موجب سقوط تو می‌شود.
چه سیل است یارب دم تیغ او
که چون بگذرد از سرم پل‌ کند
هوش مصنوعی: خدایا، تیغ او چقدر قدرت دارد که وقتی از کنارم می‌گذرد، همه چیز را غرق می‌کند و مسیرها را بدل به پل می‌سازد.
من‌ و یاد حسنی که در حسرتش
جگر دامن ناله پرگل کند
هوش مصنوعی: من و یاد حسنی که در آرزویش، دل به سختی ناله‌ام را پر از احساس می‌کند.
ز رمز دهانش نباید اثر
عدم هم به خود گر تامل ‌کند
هوش مصنوعی: نباید به حرف‌های او توجه کرد، چرا که ممکن است از بی‌توجهی یا نداشتن آگاهی، نادرستی‌هایی به ذهنش بیاید.
ز بیداد آن چشم نتوان‌ گذشت
دلی را که او خون کند مل کند
هوش مصنوعی: نمی‌توان از ظلم و ستم چشم‌پوشی کرد، چون دلی که به خاطر آن به درد آمده، دیگر آرامش نخواهد داشت.
ز بس قهر و لطفش همه خوش‌اداست
نگه می‌کند گر تغافل ‌کند
هوش مصنوعی: به خاطر آن که همواره خشم و محبتش در چهره‌اش جلوه می‌کند، حتی اگر بی‌توجهی کند هم، به طرز زیبایی به ما می‌نگرد.
دلت بی‌دماغ‌ست بیدل مباد
به تعطیل‌، حکم توکل‌کند
هوش مصنوعی: دل تو در حالت بی‌حالی و بی‌توجهی است، بیدل، نگذار که به بی‌عملی و تعطیلی دچار شود؛ باید به اعتماد و توکل ادامه دهی.