گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۱۶

اگر از گدازم نمی گل کند
دو عالم ز من شیشه پُر مل ‌کند
محیط است چون محو گردد حباب
ز خود گم شدن جزو را کل ‌کند
غباری که دل اوج پرواز اوست
به گردون رسد گر تنزل کند
به‌هر ششجهت جلوه پیچیده است
کسی تاکی از خود تغافل ‌کند
زکیفیت این بهارم مپرس
مژه گر گشایی قدح گل کند
به سودای زلف تو دود دماغ
به سر پیچد و ناز کاکل‌ کند
زفکرخطت جوهرآینه
خسک وقف جیب تأمل کند
تردد خجالت‌کش دست و پاست
کسی تاکجاها توکل‌کند
خزان طرب بی‌دماغی مباد
بهار است اگر شیشه قلقل کند
به تدبیر ازین بحر نتوان ‌گذشت
شکستی‌ست‌ گر موج ما پل ‌کند
سر ما نگردد ز دور هوس
اگر چرخ ترک تسلسل‌ کند
شود سفله ‌از صوف و اطلس بزرگ
خران را اگر آدمی جل کند
خنک‌تر ز زاغ است تقلید کبک
که هندوستانی تمغل کند
به رنگی‌ست بیدل پریشانی‌ام
که از سایه‌ام طرح سنبل کند

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

اگر از گدازم نمی گل کند
دو عالم ز من شیشه پُر مل ‌کند
هوش مصنوعی: اگر از من گدازش باشد، دو جهان به شکل گل در نمی‌آید و من همچنان شیشه‌ای پر از ملحقات و احساسات خواهم بود.
محیط است چون محو گردد حباب
ز خود گم شدن جزو را کل ‌کند
هوش مصنوعی: وقتی که حباب در محیط محو می‌شود و از خود بی‌خبر می‌گردد، جزئی که به آن تعلق داشت، به کل تبدیل می‌شود.
غباری که دل اوج پرواز اوست
به گردون رسد گر تنزل کند
هوش مصنوعی: اگر دل او به پایینی برسد، غباری که نشان‌دهنده اوج پرواز اوست، به آسمان خواهد رسید.
به‌هر ششجهت جلوه پیچیده است
کسی تاکی از خود تغافل ‌کند
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه کنی، زیبایی و حضور کسی به چشم می‌خورد. اما تا کی باید از این واقعیت غافل بود؟
زکیفیت این بهارم مپرس
مژه گر گشایی قدح گل کند
هوش مصنوعی: از حال و هوای بهارم چیزی نپرس، چون اگر چشم‌هایت را باز کنی، می‌بینی که گل‌ها چگونه شکفته شده‌اند.
به سودای زلف تو دود دماغ
به سر پیچد و ناز کاکل‌ کند
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جذابیت موهای تو، حسرت و اشتیاق در دل من شعله‌ور می‌شود و به شکل عجیبی بر سرم می‌پیچد و بر زیبایی‌ام می‌افزاید.
زفکرخطت جوهرآینه
خسک وقف جیب تأمل کند
هوش مصنوعی: از فکر خطی که بر روی دلت نقش بسته، مانند جوهره‌ای در آینه‌ی روشن، خود را در اندیشه‌های عمیق غرق کن.
تردد خجالت‌کش دست و پاست
کسی تاکجاها توکل‌کند
هوش مصنوعی: حرکت کردن در جایی که برای انگیزه و اعتماد به نفس احساس راحتی نمی‌کنیم، کار دشواری است. انسان در برابر چالش‌های بزرگ، ممکن است دچار تردید و خجالت شود و ناتوانی خود را احساس کند. این احساس باعث می‌شود که فرد در انتخاب مسیرهای مناسب برای پیشرفت احتیاط کند و به دلیل این تردید، نتواند به درستی پیش برود.
خزان طرب بی‌دماغی مباد
بهار است اگر شیشه قلقل کند
هوش مصنوعی: خزان شادی و بی‌حالی نباشد، زیرا اگر بهار به وجود بیاید، باید حالتی شاداب و سرزنده داشته باشد.
به تدبیر ازین بحر نتوان ‌گذشت
شکستی‌ست‌ گر موج ما پل ‌کند
هوش مصنوعی: برای عبور از این دریا نیاز به تدبیر داریم، زیرا اگر موج ما را به سمت خود بکشد، دچار شکست خواهیم شد.
سر ما نگردد ز دور هوس
اگر چرخ ترک تسلسل‌ کند
هوش مصنوعی: اگر در پی و خواسته‌های خود بگردیم و دور شویم، دیگر زندگی دایره‌وار نمی‌چرخد و از تکرار خارج می‌شود.
شود سفله ‌از صوف و اطلس بزرگ
خران را اگر آدمی جل کند
هوش مصنوعی: اگر انسان، صفاتی نیکو و رفتار عالی از خود نشان ندهد، حتی بهترین لباس‌ها و ظواهر هم نمی‌توانند او را بزرگ و محترم کنند. در واقع، ارزش انسان در کردار و رفتار اوست و نه در ظواهرش.
خنک‌تر ز زاغ است تقلید کبک
که هندوستانی تمغل کند
هوش مصنوعی: تقلید از کبک، به مراتب بهتر از تقلید از زاغ است، زیرا کبک به شکلی زیبا و دلربا زندگی می‌کند، همان‌طور که مردم هند با تمغلی زیبا و متنوع زندگیشان را می‌گذرانند.
به رنگی‌ست بیدل پریشانی‌ام
که از سایه‌ام طرح سنبل کند
هوش مصنوعی: رنگی که نشان‌دهنده‌ی آشفتگی و حال بی‌قراری من است، به گونه‌ای است که از سایه‌ام تصویر زیبایی مانند سنبل می‌سازد.