غزل شمارهٔ ۱۴۱۱
از قضا بر خوان ممسک گر کسی نان بشکند
تا قیامت منتش بیسنگ دندان بشکند
راحت اهل وفا خواهی مخواه آزار دل
تا مباد این شیشه بزم میپرستان بشکند
اینچنینکز عاجزی بیدست و پا افتادهایم
رنگهم از سعیما مشکلکه آسان بشکند
بحر لبریز سرشک از پیچوتاب موج ها ست
آبمیگردد در آنچشمیکه مژگان بشکند
زبر چرخ آرامها یکسرکمینگاه رم است
گرد ما آن به که بیرون زین بیابان بشکند
ساغر قربانیان از گردش افتادهست، کاش
دور مژگانی خمار چشم حیران بشکند
وحشتی دارم درین گلشن که چون اوراق گل
رنگ اگر درگردشآرم طرف دامان بشکند
یک تامل گر شود صرف خیال نیستی
ای بسا گردن که از بار گریبان بشکند
عجز بنیادی، بر اسباب تجمل ناز چند
رنگ میباید کلاه ناتوانان بشکند
درگلستانیکه نالد بیدل از شوق رخت
آه بلبل خار در چشم بهاران بشکند
غزل شمارهٔ ۱۴۱۰: هر سخن سنجی که خواهد صید معنیها کندغزل شمارهٔ ۱۴۱۲: هر کجا سعی جنون بر عزم جولان بشکند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
از قضا بر خوان ممسک گر کسی نان بشکند
تا قیامت منتش بیسنگ دندان بشکند
هوش مصنوعی: اگر کسی به عمد بر سر سفرهای که صاحب آن بخیل است، نانی را بشکند، تا ابد در برابر او بدهکار خواهد بود و اثر آن کارش همچنان بر او باقی میماند.
راحت اهل وفا خواهی مخواه آزار دل
تا مباد این شیشه بزم میپرستان بشکند
هوش مصنوعی: اگر میخواهی که اهل وفا راحت و آسوده زندگی کنند، پس از آزار دل کسی خودداری کن، زیرا ممکن است این موضوع باعث شکستن دل سروران میشود.
اینچنینکز عاجزی بیدست و پا افتادهایم
رنگهم از سعیما مشکلکه آسان بشکند
هوش مصنوعی: ما به خاطر ناتوانیامان از تلاشهای خود به خوبی نمیتوانیم نتیجه بگیریم و اگر هم نتیجهای به دست آوریم، به راحتی میتواند از بین برود.
بحر لبریز سرشک از پیچوتاب موج ها ست
آبمیگردد در آنچشمیکه مژگان بشکند
هوش مصنوعی: دریا پر از اشک و غم است و مانند موجها به حرکت در میآید. در چشمی که مژههایش بشکند، همچون آب، احساسات و رنجهای آن جاری میشود.
زبر چرخ آرامها یکسرکمینگاه رم است
گرد ما آن به که بیرون زین بیابان بشکند
هوش مصنوعی: به زیر آسمان، بهطور کامل در کمینگاهی پنهان است، و گرد ما چیزی است که بهتر است از این بیابان خارج نشویم و آن را بشکنیم.
ساغر قربانیان از گردش افتادهست، کاش
دور مژگانی خمار چشم حیران بشکند
هوش مصنوعی: کاسههای شراب قربانیان دیگر به گردش نیفتادهاند؛ کاش چشمان حیران و مستی که با مژههایشان دور میزنند، این حالت را بشکنند.
وحشتی دارم درین گلشن که چون اوراق گل
رنگ اگر درگردشآرم طرف دامان بشکند
هوش مصنوعی: در این باغ زیبا، نگرانم که مانند برگهای گل، اگر به دور و برم نگاه کنم، زیباییام آسیب ببیند و خراب شود.
یک تامل گر شود صرف خیال نیستی
ای بسا گردن که از بار گریبان بشکند
هوش مصنوعی: اگر کسی به فکر و تأمل در باب عدم و نیستی بیفتد، ممکن است متوجه شود که دلایل زیادی برای وجود مشکلات و سختیها وجود دارد. این ممکن است به حدی برسد که човек احساس کند قادر به تحمل بار سنگینی نیست و ممکن است حتی در برابر آن شکست بخورد.
عجز بنیادی، بر اسباب تجمل ناز چند
رنگ میباید کلاه ناتوانان بشکند
هوش مصنوعی: عجز و ناتوانی اصلی است و برای افرادی که به ظاهر تجملات و زرق و برقها متکی هستند، برچیدن این ظرافتها و تظاهرها ضرورتی است.
درگلستانیکه نالد بیدل از شوق رخت
آه بلبل خار در چشم بهاران بشکند
هوش مصنوعی: در باغی که بیدل به خاطر عشق تو ناله میکند، بلبل به خاطر شوق تو آنقدر خوشحال است که خارها را در چشم بهار میشکند.