گنجور

غزل شمارهٔ ۱۴۱۰

هر سخن ‌سنجی‌ که خواهد صید معنیها کند
چون زبان می‌باید اول خلوتی پیدا کند
زینهار از صحبت بد طینتان پرهیز کن
زشتی یک رو هزار آیینه را رسوا کند
عمرها می‌بایدت با بی‌زبانی ساختن
تا همان خاموشی‌ات چون آینه ‌گویا کند
می‌کشد بر دوش ‌صد توفان شکست حادثات
تا کسی چون موج از این دریا سری بالا کند
هرزه‌گرد از صحبت صاحب‌نظرگیرد حیا
آب‌گردد دود چون در چشم مردم جاکند
آه‌گرمی صیقل صد آینه دل می‌شود
شعله‌ای‌ چون شمع چندین‌ داغ را بینا کند
بی‌گداز خود علاج‌ کلفت دل مشکل است
کیست غیر از آب‌ گشتن عقد گوهر واکند
می‌دمد صبح از گریبان صفحهٔ آیینه را
از تماشای خطت گر جوهری انشا کند
شانه را اقبال‌ گیسویت ختن سرمایه‌ کرد
وقت رندی خوش که با چاک جگر سودا کند
خاک مجنون را عصایی نیست غیر ازگردباد
ناله‌ای ‌کو تا بنای شوق ما برپا کند
سخت دور افتاده‌ایم از آب و رنگ اعتبار
زین گلستان هرکه بیرون جست سیر ما کند
بی‌خطایی نیست بیدل اضطراب اهل درد
اشک چون بیتاب‌ گردد لغزشی پیدا کند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر سخن ‌سنجی‌ که خواهد صید معنیها کند
چون زبان می‌باید اول خلوتی پیدا کند
هوش مصنوعی: هر کسی که می‌خواهد به عمق سخنان پی ببرد و معناهای آن را درک کند، ابتدا باید در آرامش و تنهایی فکر کند و فضا را برای تفکر خود آماده کند.
زینهار از صحبت بد طینتان پرهیز کن
زشتی یک رو هزار آیینه را رسوا کند
هوش مصنوعی: از گفتگو با کسانی که ذات ناپاکی دارند، دوری کن؛ زیرا زشتی یک شخص در هزار آینه خود را نشان می‌دهد و رسوا می‌شود.
عمرها می‌بایدت با بی‌زبانی ساختن
تا همان خاموشی‌ات چون آینه ‌گویا کند
هوش مصنوعی: برای زندگی‌ات باید سال‌ها با سکوت و بی‌زبانی بسازی، تا آن خاموشی‌ات بتواند مانند آینه چیزهایی را بیان کند.
می‌کشد بر دوش ‌صد توفان شکست حادثات
تا کسی چون موج از این دریا سری بالا کند
هوش مصنوعی: زندگی انسان با چالش‌های بسیار و سختی‌های فراوان همراه است. اما در میان این مشکلات، افرادی پیدا می‌شوند که با شجاعت و اراده خود، می‌توانند از این سختی‌ها عبور کرده و به موفقیت دست یابند، درست مانند موجی که با قدرت از دریا برخاست.
هرزه‌گرد از صحبت صاحب‌نظرگیرد حیا
آب‌گردد دود چون در چشم مردم جاکند
هوش مصنوعی: هر کسی که در صحبت‌های اهل علم و نظر قرار بگیرد، از حیا و شرم دور می‌شود، مانند این که تنها به خاطر این که در چشم مردم باشد، به خود اجازه می‌دهد کارهای ناپسند انجام دهد.
آه‌گرمی صیقل صد آینه دل می‌شود
شعله‌ای‌ چون شمع چندین‌ داغ را بینا کند
هوش مصنوعی: احساسات عمیق و صمیمی می‌تواند مانند گرمایی باشد که آینه‌های دل را صیقل می‌دهد و این شعله، مانند شمعی که درخشان است، قابلیت دیدن داغ‌ها و زخم‌های دل را به ما می‌دهد.
بی‌گداز خود علاج‌ کلفت دل مشکل است
کیست غیر از آب‌ گشتن عقد گوهر واکند
هوش مصنوعی: چاره کردن درد دل سخت است، مگر کسی که مانند آب، گوهری را بگشاید و آزاد کند.
می‌دمد صبح از گریبان صفحهٔ آیینه را
از تماشای خطت گر جوهری انشا کند
هوش مصنوعی: صبح با نور خود از دامن آسمان می‌دمد و وقتی که می‌خواهد به تصویر تو در آینه نگاه کند، باید قلمی برای نوشتن زیبایی تو داشته باشد.
شانه را اقبال‌ گیسویت ختن سرمایه‌ کرد
وقت رندی خوش که با چاک جگر سودا کند
هوش مصنوعی: شانه‌ی خوشبختی به موهای تو ارزش و اهمیت داده است، وقتی که در لحظه‌های شاد و رندانه، دل را در آتش عشق بسوزاند.
خاک مجنون را عصایی نیست غیر ازگردباد
ناله‌ای ‌کو تا بنای شوق ما برپا کند
هوش مصنوعی: خاک مجنون هیچ تکیه‌گاهی ندارد جز گردبادی که فریادی باشد تا عشق ما را برپا کند.
سخت دور افتاده‌ایم از آب و رنگ اعتبار
زین گلستان هرکه بیرون جست سیر ما کند
هوش مصنوعی: ما از زیبایی و اعتبار دور شده‌ایم. هر کسی که از این باغ بیرون برود، ما را به گردش و تحرک وا می‌دارد.
بی‌خطایی نیست بیدل اضطراب اهل درد
اشک چون بیتاب‌ گردد لغزشی پیدا کند
هوش مصنوعی: هیچ کس نیست که از اشتباهات مصون باشد، بیدل. کسانی که در دل خود درد و رنج دارند، ممکن است در لحظاتی از شدت احساسات خود، اشک بریزند و این نشان‌دهنده‌ی ضعف یا لغزش آنهاست.