غزل شمارهٔ ۱۳۹۹
مبصّران حقیقت که سر به سر هوشند
به رنگ چشمهٔ آیینه فارغ از جوشند
نیاند چون صدف از شور این محیط آگاه
ز مغز خشک کسانی که پنبه در گوشند
علاج حیرت ما کن که رنگباختگان
شکست خاطر آیینه خانهٔ هوشند
زبان بیخودی رنگ کیست دریابد
شکستگان همه تن نالههای خاموشند
مرا معاینه شد ز اختلاط قمری و سرو
که خاکساری و آزادگی همآغوشند
ملایمت نشود جمع با درشتی طبع
که عکس و آینه با یکدگر نمیجوشند
به صبح عیش مباش ایمن از سیهروزی
مدام سایه و مهتاب دوش بر دوشند
ز شوخچشمی خویشند غافلان محجوب
برهنه است دو عالم اگر نظر پوشند
تو هر شکست که خواهی حوالهٔ ما کن
حباب و موج سراپا خمیدن دوشند
کجا رسیم به یاد خرام او بیدل
که عاجزان همه چون نقش پا فراموشند
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مبصّران حقیقت که سر به سر هوشند
به رنگ چشمهٔ آیینه فارغ از جوشند
هوش مصنوعی: افراد آگاه و صاحبنظر که همیشه هوشیار هستند، مانند آب زلال چشمهای به نظر میرسند و از هر نوع تنشی و هیجانی دورند.
نیاند چون صدف از شور این محیط آگاه
ز مغز خشک کسانی که پنبه در گوشند
هوش مصنوعی: نیها مانند صدفاند که از شور و هیجان این فضا باخبرند، در حالی که افرادی که گوشهایشان پنبهای است، از حقیقت و عمق ماجرا بیخبرند.
علاج حیرت ما کن که رنگباختگان
شکست خاطر آیینه خانهٔ هوشند
هوش مصنوعی: لطفاً به ما کمک کن تا از سردرگمی بیرون بیاییم، زیرا کسانی که در انتخابهایشان ناامید شدهاند، به مانند آینهای هستند که دیگر نمیتوانند خودشان را درست ببینند.
زبان بیخودی رنگ کیست دریابد
شکستگان همه تن نالههای خاموشند
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند درک کند که زبان بیاختیار چگونه رنگ میگیرد. همهی کسانی که دچار شکست و ناکامی هستند، درد و نالههای خود را در سکوت تحمل میکنند.
مرا معاینه شد ز اختلاط قمری و سرو
که خاکساری و آزادگی همآغوشند
هوش مصنوعی: مرا مورد بررسی قرار دادند که ارتباط و نزدیکی میان قمر (ماه) و سرو (درخت سرو) چه تأثیری دارد. در این پیوند، خاکساری و آزادگی با هم در آمیختهاند و در کنار هم وجود دارند.
ملایمت نشود جمع با درشتی طبع
که عکس و آینه با یکدگر نمیجوشند
هوش مصنوعی: نمیتوان ملایمت و لطافت را با خشونت و تندی در هم آمیخت، زیرا مانند آینه و تصویر نمیتوانند با هم به خوبی درآمیزند و ترکیب شوند.
به صبح عیش مباش ایمن از سیهروزی
مدام سایه و مهتاب دوش بر دوشند
هوش مصنوعی: به خوشیها و لذتها دلخوش نباش، زیرا همیشه ممکن است روزهای سخت و ناخوشایند در راه باشند. شب گذشته سایه و نور ماه بر دوش یکدیگر بودهاند که نشاندهندهی گذر زمان و تغییرات زندگی است.
ز شوخچشمی خویشند غافلان محجوب
برهنه است دو عالم اگر نظر پوشند
هوش مصنوعی: برخی از افراد به خاطر شوخی و ممکن است کمفکری خود، از واقعیات زندگی غافل هستند. اگر این افراد دید خود را به روی حقیقت ببندند، در واقع دو جهان برهنه و عریان را نادیده گرفتهاند.
تو هر شکست که خواهی حوالهٔ ما کن
حباب و موج سراپا خمیدن دوشند
هوش مصنوعی: هر شکستی که بخواهی، به ما نسبت بده، زیرا حباب و موج همیشه در حال فرو ریختن و خم شدن هستند.
کجا رسیم به یاد خرام او بیدل
که عاجزان همه چون نقش پا فراموشند
هوش مصنوعی: کجا میتوانیم به یاد زیبایی و ناز او برسیم، که همهی انسانهای ناتوان مانند ردپای فراموش شدهاند؟