غزل شمارهٔ ۱۳۸۸
فطرت آخر بر معاد از سعی اکمل میزند
رشته چون تابیده شد خود را به مغزل میزند
نشئهٔ تحقیق در صهبای این میخانه نیست
مست و مخمورش قدح از چشم احول میزند
خواب خود منعم مکن تلخ از حدیث بورپا
این نیستان آتشی دارد به مخمل میزند
ای بسا شیخی که ارشادش دلیل گمرهیست
غول اکثر راه خلق از شمع و مشعل میزند
طینت ظالم همان آمادهٔ ظلم است و بس
نشتر از رگگر شود فارغ به دنبل میزند
چاره در تدبیر ما بیچارگان خون میخورد
پیشتر از دردسر سودن به صندل میزند
درد دل پیدا کنید از ننگ عصیان وارهید
با نمک چون جوش زد می جام در خل میزند
بر مآل کار تا چشم که را روشن کنند
شمع در هر انجمن آیینه صیقل میزند
بس که جوش حرص برد از خلق آثار تمیز
امتحان طاس ناخن بر سر کل میزند
ترک دعوی کن که در اقلیم گیر و دار فقر
کوس قدرت پای لنگ و پنجهٔ شل میزند
جاه دنیا را پیام پشت پا باید رساند
همّتت پست است بیدل کی بر این تل میزند
غزل شمارهٔ ۱۳۸۷: عاقبت شرم امل بر غفلت ما میزندغزل شمارهٔ ۱۳۸۹: محوگریبان ادبکی سر به هر سو میزند
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فطرت آخر بر معاد از سعی اکمل میزند
رشته چون تابیده شد خود را به مغزل میزند
هوش مصنوعی: فطرت انسان در نهایت به حقیقت و اصل خود برمیگردد، و این پیوند در نهایت به تلاش و کوشش او بستگی دارد. وقتی این تلاش به بهترین شکل انجام شود، انسان به درک عمیقتری از وجود خود دست مییابد.
نشئهٔ تحقیق در صهبای این میخانه نیست
مست و مخمورش قدح از چشم احول میزند
هوش مصنوعی: در این میخانه، نشئه و حال و هوای تحقیق و پژوهش وجود ندارد و کسی که از این شراب مینوشد، مست و سرمست شده و در حالتی مثل پیدا و ناپیدا است. او با چشمهای خود، قدح شراب را به طرفش میفرستد و این حالت میتواند ناشی از درک عمیق یا گیجی و سردرگمی باشد.
خواب خود منعم مکن تلخ از حدیث بورپا
این نیستان آتشی دارد به مخمل میزند
هوش مصنوعی: مرا در خواب خود از شنیدن داستان تلخ بورپا منع نکن، چرا که این نیستان آتشینی دارد که با لطافت به نرمی میزند.
ای بسا شیخی که ارشادش دلیل گمرهیست
غول اکثر راه خلق از شمع و مشعل میزند
هوش مصنوعی: بسیاری از افراد روحانی هستند که هدایت آنها خود به گمراهی میانجامد و غالباً مسیر عموم مردم را از نور شمع و مشعل، یعنی نماد روشنایی و راهنمایی، منحرف میکنند.
طینت ظالم همان آمادهٔ ظلم است و بس
نشتر از رگگر شود فارغ به دنبل میزند
هوش مصنوعی: سرشت ظالم تنها برای ظلم و ستم پرورش یافته است و وقتی به دردی دچار شود، به تخریب و چیرگی بر دیگران میپردازد.
چاره در تدبیر ما بیچارگان خون میخورد
پیشتر از دردسر سودن به صندل میزند
هوش مصنوعی: چارهای برای ما بیچارگان نیست، چرا که قبل از آنکه به دردسر بیفتیم، در تلاشیم که خود را سرگرم و مشغول کنیم.
درد دل پیدا کنید از ننگ عصیان وارهید
با نمک چون جوش زد می جام در خل میزند
هوش مصنوعی: درد و دل خود را بیرون بریزید و از شر شرم و گناه خود را رها کنید. مانند نمکی که وقتی به جوش میآید، در جام میافتد.
بر مآل کار تا چشم که را روشن کنند
شمع در هر انجمن آیینه صیقل میزند
هوش مصنوعی: به نتیجه کار فکر کن؛ تا زمانی که کسی را شاد کند، شمع در هر جمعی مانند آیینهای درخشان میدرخشد.
بس که جوش حرص برد از خلق آثار تمیز
امتحان طاس ناخن بر سر کل میزند
هوش مصنوعی: بخاطر شدت حرص و طمعی که در مردم وجود دارد، نشانههای مشخصی از آن دیده میشود و مانند شخصی که میخواهد از سر نادانی توجه دیگران را جلب کند، به شیوهای بیفکر عمل میکنند.
ترک دعوی کن که در اقلیم گیر و دار فقر
کوس قدرت پای لنگ و پنجهٔ شل میزند
هوش مصنوعی: ترک دعوی کن به این معناست که از بحث و جدل خودداری کن، زیرا در دنیای پرتنش و مشکل فقر، نشاندهندهٔ ضعف و ناتوانی است. در این شرایط، قدرت خود را با بینظمی و بیکفایتی بروز میدهد، مانند کسی که با پای لنگ و ناپایداری تلاش میکند حرکت کند.
جاه دنیا را پیام پشت پا باید رساند
همّتت پست است بیدل کی بر این تل میزند
هوش مصنوعی: دنیا و آرزوهای آن را باید با بیاعتنایی رد کرد؛ همت و ارادهات خیلی پایین است، بهراستی که آیا به این قله میرسی؟