گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۸۴

ز بسکه منتظران چشم در ره یارند
چو نقش پا همه‌گر خفته‌اند بیدارند
ز آفتاب قیامت مگوکه اهل وفا
به یاد آن مژه در سایه‌های دیوارند
درین بساط‌ که داند چه جلوه پرده درد
هنوز آینه‌داران به رفع زنگارند
مرو به عرصهٔ دعوی که گردن‌افرازان
همه علمکش انگشتهای زنهارند
ز پیچ و تاب تعلق ‌که رسته است اینجا
اگر سرندکه یکسر به زبر دستارند
هوس ز زحمت کس دست برنمی‌دارد
جهانیان همه یک آرزوی بیمارند
درین محیط به آیین موجهای‌ گهر
طبایعی که بهم ساختند هموارند
نبرد بخت سیه شهرت از سخن‌سنجان
که زیر سرمه چو خط نالهٔ شب تارند
به خاک قافله‌ها سینه‌مال می‌گذرند
چو سایه هیچ متاعان عجب‌ گرانبارند
ز شغل مزرع بی‌حاصلی مگوی و مپرس
خیال می‌دروند و فسانه می‌کارند
خموش باش ‌که مرغان آشیانهٔ لاف
به هر طرف نگری پرگشای منقارند
ز خودسران تعین عیان نشد بیدل
جز اینکه چون تل برف آبگینه‌کهسارند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز بسکه منتظران چشم در ره یارند
چو نقش پا همه‌گر خفته‌اند بیدارند
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه منتظران انتظار یار را می‌کشند، همه مانند سایه‌های او در حال خواب‌اند ولی در حقیقت بیدار و هوشیارند.
ز آفتاب قیامت مگوکه اهل وفا
به یاد آن مژه در سایه‌های دیوارند
هوش مصنوعی: در روز قیامت درباره آفتاب آن روز صحبت نکن، زیرا افرادی که وفادارند، در یاد آن مژه به آرامش و سایه‌های دیوارها پناه برده‌اند.
درین بساط‌ که داند چه جلوه پرده درد
هنوز آینه‌داران به رفع زنگارند
هوش مصنوعی: در این دنیا که کسی نمی‌داند چه زیبایی‌هایی در پس پرده‌ی درد وجود دارد، هنوز هم کسانی هستند که به پاک‌سازی و برداشتن زنگار از آینه‌ها مشغول‌اند.
مرو به عرصهٔ دعوی که گردن‌افرازان
همه علمکش انگشتهای زنهارند
هوش مصنوعی: به مکان جدال نرو، زیرا کسانی که خود را بزرگ جلوه می‌دهند، همگی در حال هراس و احتیاط هستند.
ز پیچ و تاب تعلق ‌که رسته است اینجا
اگر سرندکه یکسر به زبر دستارند
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده که کسی از بند و زنجیر وابستگی‌ها رها شده و حالا در موقعیتی قرار دارد که می‌تواند به جهانی بالاتر و آزادتر از دنیای مادی دست یابد. این فرد از سرنوشت و مسائل دنیایی فاصله گرفته و به مراتبی دست یافته که به او اجازه می‌دهد از دغدغه‌های دنیوی بگذرد.
هوس ز زحمت کس دست برنمی‌دارد
جهانیان همه یک آرزوی بیمارند
هوش مصنوعی: هیچ‌کس از رنج و زحمت خود کناره‌گیری نمی‌کند، زیرا همه مردم آرزویی دارند که شاید به آن نرسند و به نوعی در حسرت و بیماری هستند.
درین محیط به آیین موجهای‌ گهر
طبایعی که بهم ساختند هموارند
هوش مصنوعی: در این فضا، به سبک امواجی که به خاطر طبیعتشان به هم پیوسته‌اند، همه چیز هماهنگ و منظم است.
نبرد بخت سیه شهرت از سخن‌سنجان
که زیر سرمه چو خط نالهٔ شب تارند
هوش مصنوعی: شکست شانس ناشی از کلام شاعران است که مانند خط‌هایی زیر لباس سیاه شب به چشم می‌آیند.
به خاک قافله‌ها سینه‌مال می‌گذرند
چو سایه هیچ متاعان عجب‌ گرانبارند
هوش مصنوعی: این بیت اشاره به این دارد که انسان‌ها مانند سایه، بی‌سر و صدا و بی‌ادعا در مسیر زندگی حرکت می‌کنند، در حالی که بارهایی که بر دوش دارند، می‌تواند بسیار سنگین و ارزشمند باشد. در واقع، این بارها به نوعی نشان‌دهنده تجربیات، دانسته‌ها یا احساسات آن‌هاست که هرچند کم‌صدا هستند، اما از اهمیت زیادی برخوردارند.
ز شغل مزرع بی‌حاصلی مگوی و مپرس
خیال می‌دروند و فسانه می‌کارند
هوش مصنوعی: از کار بی‌فایده‌ کشاورزی چیزی مگو و نپرس، چرا که فکر و خیال همچنان رشد می‌کند و داستان‌هایی ساخته می‌شود.
خموش باش ‌که مرغان آشیانهٔ لاف
به هر طرف نگری پرگشای منقارند
هوش مصنوعی: سکوت کن، زیرا پرندگان فریادزن در هر گوشه‌ای آماده‌اند تا با نوکشان تو را مورد حمله قرار دهند.
ز خودسران تعین عیان نشد بیدل
جز اینکه چون تل برف آبگینه‌کهسارند
هوش مصنوعی: افراد خودرأی نتوانستند هیچ چیز واضحی از خودشان نشان دهند، جز این که مانند تلی از برف در دره کوه‌ها هستند که به آرامی آب می‌شود.