گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۸۲

برای خاطرم غم آفریدند
طفیل چشم من یم آفریدند
چو صبح آنجا که من پرواز دارم
قفس با بال توأم آفریدند
عرق‌گل کرده‌ام از شرم هستی
مرا از چشم شبنم آفریدند
گهر موج آورد آیینه جوهر
دل بی‌آرزو کم آفریدند
جهان خونریز بنیاد است هشدار
سر سال از محرم آفریدند
وداع غنچه را گل نام‌ کردند
طرب را ماتم غم آفریدند
علاجی نیست داغ بندگی را
اگر بیشم وگرکم آفریدند
کف خاکی که بر بادش توان داد
به خون‌گل‌کرده آدم آفریدند
طلسم زندگی الفت بنا نیست
نفس را یک قلم رم آفریدند
اگر عالم برای خویش پیداست
برای من مرا هم آفریدند
چه سان تابم سر از فرمان تسلیم
که چون ابرویم از خم آفریدند
دلم بیدل ندارد چاره از داغ
نگین را بهر خاتم آفریدند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

برای خاطرم غم آفریدند
طفیل چشم من یم آفریدند
هوش مصنوعی: برای خاطر من غم و اندوهی به وجود آوردند، به خاطر چشمان من دریایی از غم ساخته‌اند.
چو صبح آنجا که من پرواز دارم
قفس با بال توأم آفریدند
هوش مصنوعی: هنگامی که صبح می‌رسد و من در آسمان پرواز می‌کنم، در همان جا قفسی برای من ساخته‌اند که همراه با بال توست.
عرق‌گل کرده‌ام از شرم هستی
مرا از چشم شبنم آفریدند
هوش مصنوعی: عطر گل به خاطر شرم وجود من به وجود آمده است و من از نگاه شبنم خلق شده‌ام.
گهر موج آورد آیینه جوهر
دل بی‌آرزو کم آفریدند
هوش مصنوعی: موج مانند جواهر، زیبایی و عمق احساسات را به تصویر می‌کشد، و انسان‌هایی که دل‌های بی‌خواسته‌ای دارند، کمتر به وجود آمده‌اند.
جهان خونریز بنیاد است هشدار
سر سال از محرم آفریدند
هوش مصنوعی: جهان پر از خون و جنگ است، مراقب باش که سر سال از محرم آغاز شده و در این زمان حوادث مهمی رخ می‌دهد.
وداع غنچه را گل نام‌ کردند
طرب را ماتم غم آفریدند
هوش مصنوعی: غنچه را وداع کردند و آن را به گل تبدیل کردند، در حالی که شادی به غم و ماتم تبدیل شد.
علاجی نیست داغ بندگی را
اگر بیشم وگرکم آفریدند
هوش مصنوعی: هیچ درمانی برای درد وابستگی وجود ندارد، چه اگر با فراوانی و چه اگر با کمی آفریده شده باشی.
کف خاکی که بر بادش توان داد
به خون‌گل‌کرده آدم آفریدند
هوش مصنوعی: خاکی که می‌توان آن را به وزش باد سپرد، از خون و تلاش انسان ساخته شده است.
طلسم زندگی الفت بنا نیست
نفس را یک قلم رم آفریدند
هوش مصنوعی: زندگی به گونه‌ای طراحی شده که انسان نمی‌تواند به سادگی بر مشکلات غلبه کند و برای هر نفس کشیدن نیاز به تلاش و مبارزه دارد.
اگر عالم برای خویش پیداست
برای من مرا هم آفریدند
هوش مصنوعی: اگر همه چیز برای دیگران روشن و مشخص است، پس برای من که وجود دارم نیز باید معنایی داشته باشد و برای من هم واژه‌ای از خالق وجود دارد.
چه سان تابم سر از فرمان تسلیم
که چون ابرویم از خم آفریدند
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم از فرمان تسلیم سرپیچی کنم، در حالی که مانند ابرویی خمیده آفریده شده‌ام؟
دلم بیدل ندارد چاره از داغ
نگین را بهر خاتم آفریدند
هوش مصنوعی: دل من که دلی بی‌تاب و بی‌احساس نیست، نمی‌تواند از درد و غم نگین خود رهایی یابد؛ چرا که برای ساخت انگشتر، نگین را آفریده‌اند.

حاشیه ها

1390/01/05 21:04
سعید ابراهیم

با سلام.
مصرع دوم: طفیل چشم من نم آفریدند. نم به جای یم

با درود
جناب سعید ابراهیم
همان یم به معنای دریا درست است. اشک چشم را معمولا به زیاد بودن تشبیه میکنند و نه به نم!

1395/04/18 10:07
ندا

«وداع غنچه را گل نام کردند» چقدر زیبا گفته بیدل

1398/06/02 15:09
حمیرضا

چوصبح آنجا که من پرواز دارم قفس بابال توام آفریدند
این بیت واقعافوق العاده است ....عالیییییییه