غزل شمارهٔ ۱۳۷۸
ز شرم عشق فلکها به خاک روکردند
دمی کهچشم گشودند سر فروکردند
هوای قصر غنا خفت پا به دامن عذر
کمندها همه بر عزم چین غلو کردند
خرد به صد طلب آیینهٔ جنون پرداخت
که چشم شخص به تمثال روبروکردند
به وهم باده حریفان آگهی پیما
دلگداخته در ساغر و سبوکردند
قیامت است که در بحر بیکنار عدم
ز خود تهیشدگان کشتی آرزو کردند
کسی به معبد خجلت چه سجده پیش برد
جبین به سیل عرق رفت تا وضو کردند
علاج چاکگریبان به جهد پیش نرفت
سرنگون شده را بخیهٔ رفو کردند
به حُکم عجز همه نقشبند اوهامیم
شکست چینی ما صرف کلک مو کردند
سواد نسخهٔ بینش خموشی انشا بود
به جای چشم همه سرمه درگلو کردند
دماغ سیرچمن سوخت در طبیعت عجز
به خاک از آبله آبی زدند و بوکردند
ز دورباش ادب غیرتی معاینه شد
که محرمان همه خود را خیال او کردند
تلاش خلق ز علم و عمل دری نگشود
مآلکار چوبیدل به هیچ خوکردند
غزل شمارهٔ ۱۳۷۷: ذره تا مسهر هزار آینه عریان کردندغزل شمارهٔ ۱۳۷۹: رازداران کز ادب راه لب گویا زدند
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز شرم عشق فلکها به خاک روکردند
دمی کهچشم گشودند سر فروکردند
هوش مصنوعی: از شرم عشق، آسمانها سر به خاک نهادند، زمانی که نوزاد چشمانش را باز کرد و سرش را پایین آورد.
هوای قصر غنا خفت پا به دامن عذر
کمندها همه بر عزم چین غلو کردند
هوش مصنوعی: هوای قصر موسیقی کمرنگ شده و در عذر و بهانههای مختلف، همه بر تصمیمهای نافذ و محکم تأکید بیشتری کردند.
خرد به صد طلب آیینهٔ جنون پرداخت
که چشم شخص به تمثال روبروکردند
هوش مصنوعی: خرد به دنبال صد نوع خواسته، به جنون و دیوانگی رسید، زیرا که چشمان شخص، به نمایی که در مقابلش بود خیره شده بود.
به وهم باده حریفان آگهی پیما
دلگداخته در ساغر و سبوکردند
هوش مصنوعی: در خیال مستی و نوشیدنی، دوستانی که در این حال به سر میبرند، دلهای شیدا و عاشق را در جام و لیوان ترسیم کردهاند.
قیامت است که در بحر بیکنار عدم
ز خود تهیشدگان کشتی آرزو کردند
هوش مصنوعی: روز قیامت است که افرادی که از خود خالی شدهاند، در دریاچه بینهایت عدم، کشتی آرزوهایشان را طلب میکنند.
کسی به معبد خجلت چه سجده پیش برد
جبین به سیل عرق رفت تا وضو کردند
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر شرم و خجالت به معبد میرود، از شدت عرقریزیاش تا جایی پیش میرود که خوب وضو میگیرد.
علاج چاکگریبان به جهد پیش نرفت
سرنگون شده را بخیهٔ رفو کردند
هوش مصنوعی: برای درمان زخم و پارگی لباس، باید تلاش زیادی کرد؛ اما کسی که سرنگون شده، تنها با دوختن و ترمیم نمیتوان او را نجات داد.
به حُکم عجز همه نقشبند اوهامیم
شکست چینی ما صرف کلک مو کردند
هوش مصنوعی: ما از آنجا که عاجز و ناتوان هستیم، همه افکار و تصورات ما به صورت نقش و نگارهایی بیپایه و اساس درآمدهاند و مانند شکستههای چینی، کار ما به زحمت ساخته شده و تنها با تلاش و هنر دیگران شکل میگیرد.
سواد نسخهٔ بینش خموشی انشا بود
به جای چشم همه سرمه درگلو کردند
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به این نکته اشاره میکند که در دنیای بینش و شناخت، سکوت و اندیشه به نوعی نوشته و تفسیر میشود. به جای اینکه کار دیگران را با چشم عادی ببینند، حقایق را در دل خود نگه داشته و به نوعی پنهان میکنند. به عبارت دیگر، اوضاع و احوال را به شکلی مخفیانه و با دقت زیر نظر دارند و به جای به نمایش گذاشتن آنها، درونیسازی میکنند.
دماغ سیرچمن سوخت در طبیعت عجز
به خاک از آبله آبی زدند و بوکردند
هوش مصنوعی: در دنیای طبیعی، با وجود ناکامی و تلاش بسیار، برخی از چیزها نیز وجود دارند که از روی خوشبختی یا زیبایی، انسان را تحت تأثیر قرار میدهند. این مفهوم به نوعی نشان دهندهی تضاد بین تلاشهای فردی و زیباییهای طبیعت است.
ز دورباش ادب غیرتی معاینه شد
که محرمان همه خود را خیال او کردند
هوش مصنوعی: از دور، احساس محبت و غیرت نسبت به کسی به وجود آمده است که باعث شده تمام نزدیکان و دوستان گمان کنند همهی توجه و فکرشان به اوست.
تلاش خلق ز علم و عمل دری نگشود
مآلکار چوبیدل به هیچ خوکردند
هوش مصنوعی: تلاش مردم با علم و کار، به نتیجه مفیدی نرسید و این حقیقت را چوبیدل درک کرد که به هیچ عنوان نباید به خوش باوری اکتفا کرد.