غزل شمارهٔ ۱۳۷۷
ذره تا مسهر هزار آینه عریان کردند
ما نگشتیم عیان هر چه نمایان کردند
بیخودی حیرت حسن عرق آلود که داشت
که دل و دیده یک آیینه چراغان کردند
حسن بیرنگی او را ز که یابیم سراغ
بوی گل آینهای بود که پنهان کردند
دل هر ذره چمنزار پر طاووس است
گرد ما را به هوای که پریشان کردند
سرو برگ طلبی کو که نفسِ سوختگان
نیم لغزش به هزار آبله سامانکردند
سعی جوهر همه صرف عرضآراییهاست
سوخت نظاره به این رنگکه مژگانکردند
وضع تسلیم جنون عافیتآباد دل است
این گهر را صدف از چاک گریبان کردند
عشق از خجلت تغییر وفا غافل نیست
آب شد آتش گبری که مسلمان کردند
بیدماغی چهگریبانکه ندادهست به چاک
تنگ شد گوشهٔ دل عرصهٔ امکانکردند
بیدل ازکلفت افسردهدلیها چو سپند
مشکلی داشتم از سوختن آسانکردند
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ذره تا مسهر هزار آینه عریان کردند
ما نگشتیم عیان هر چه نمایان کردند
هوش مصنوعی: ذره تا به بیداری هزاران آینه برهنه کردند، اما ما هرگز آشکار نشدیم، هر چه را که ظاهر کردند.
بیخودی حیرت حسن عرق آلود که داشت
که دل و دیده یک آیینه چراغان کردند
هوش مصنوعی: در حیرت زیبایی کسی که عرق کرده بود، دل و چشمانم را مانند آینهای روشن و درخشان کردند.
حسن بیرنگی او را ز که یابیم سراغ
بوی گل آینهای بود که پنهان کردند
هوش مصنوعی: زیبایی او به قدری خاص و منحصر به فرد است که نمیتوانیم از کسی نشانی از آن بگیریم. او همچون بوی گلی است که در آینهای پنهان شده و نمیتوان به راحتی به آن دسترسی پیدا کرد.
دل هر ذره چمنزار پر طاووس است
گرد ما را به هوای که پریشان کردند
هوش مصنوعی: دل هر بخشی از چمنزار پر از زیبایی و دلربایی است و ما را به خاطر هوای کسانی که ما را آشفته کردند، متأثر میکند.
سرو برگ طلبی کو که نفسِ سوختگان
نیم لغزش به هزار آبله سامانکردند
هوش مصنوعی: سرو، درخت زیبای قد بلند، را بخواه که نفسهای افراد عاشق و سوخته را در آغوش میگیرد و آنها را از درد و زخمهای بسیاری که دارند، آرامش میبخشد و به نظم میآورد.
سعی جوهر همه صرف عرضآراییهاست
سوخت نظاره به این رنگکه مژگانکردند
هوش مصنوعی: تلاش و کوشش، اصل و پایهی تمام نمایشها و تظاهرهاست. در این میان، حواستان به این زیبایی که با مژگانها شکل گرفته، باشد و از تماشای آن لذت ببرید.
وضع تسلیم جنون عافیتآباد دل است
این گهر را صدف از چاک گریبان کردند
هوش مصنوعی: وضعیت تسلیم به جنون، جایی است که دل در آرامش و آسایش است. این دریاچه گرانبها را مانند جواهری از چاک لباس بیرون آوردند.
عشق از خجلت تغییر وفا غافل نیست
آب شد آتش گبری که مسلمان کردند
هوش مصنوعی: عشق به خاطر شرمندگی، وفاداری را فراموش نمیکند. آتشی که به خاطر محبت، تبدیل به آب شد، همانند آتش زرتشتیان است که مسلمانان را تحت تأثیر قرار دادند.
بیدماغی چهگریبانکه ندادهست به چاک
تنگ شد گوشهٔ دل عرصهٔ امکانکردند
هوش مصنوعی: بیخیالی چه میکنی که برایت سخت باشد، گوشهٔ دل نیکو به تنگی افتاده و دنیای ممکنات را محدود کردهاند.
بیدل ازکلفت افسردهدلیها چو سپند
مشکلی داشتم از سوختن آسانکردند
هوش مصنوعی: بیدل در این بیت به احساسات تلخ و سنگین خود اشاره میکند و میگوید که دلش از آن کلافگی و غم سنگین شده است. او مانند سپند که برای راحتتر سوختن به سختی میتواند شعلهور شود، از درد و رنج خود صحبت میکند و میافزاید که این سوختن برای او آسان گردیده است. در واقع، او به چگونگی تحمل درد اشاره دارد و نشان میدهد که گاهی اوقات، دردی که بر دوش انسان است، به نوعی برایش عادی میشود.
حاشیه ها
1400/07/16 12:10
موسوی فاخر fakher۱۳۳۸@gmail.com
دربیت اول معنی کلمه مسهر معلوم نیست علاوه بر آن وزن هم مختل شده شاید سُهر باشدبه معنی بیدار ماندن. . بی خواب شدن.