غزل شمارهٔ ۱۳۷۳
یاران مزهٔ عبرت از این مائده بردند
در نان و نمکها قسمی بود که خوردند
در چشمهٔ شرم آب نماند از دل بیدرد
کردند جبین بینم و چشمی نفشردند
آه از شرری چند کز افسون تعلق
دندان به دل سنگ فشردند و نمردند
امواج به صد تک زدن حسرت گوهر
آخر کف پا آبله کردند و فسردند
هر چینی از این بزم شکست دگر آورد
موی سر فغفور چه مقدار ستردند
چون شمع در این صومعه از شرم فضولی
تسلیم سرشتان به عرق سبحه شمردند
در خاک طلب بیدل اثرهای ضعیفان
لغزش قدمی بود که چون اشک سپردند
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یاران مزهٔ عبرت از این مائده بردند
در نان و نمکها قسمی بود که خوردند
هوش مصنوعی: دوستان از این خوراک پرسی که در آن نان و نمک بود، تجربه و درس عبرتی گرفتند.
در چشمهٔ شرم آب نماند از دل بیدرد
کردند جبین بینم و چشمی نفشردند
هوش مصنوعی: در چشمهٔ شرم، از دل بیدرد چیزی باقی نماند. پیشانی کسی که بیحس است، بدون اشک مانده و هیچ چشمی نیز اشک نمیریزد.
آه از شرری چند کز افسون تعلق
دندان به دل سنگ فشردند و نمردند
هوش مصنوعی: در اینجا به درد و رنجی اشاره شده که از عشق و وابستگی ناشی میشود. گوینده احساس میکند که چطور این وابستگی، حتی با وجود تحمل سختیها و فشارهای سنگین، همچنان زنده مانده و نتوانسته آنها را از پا دربیاورد. این حس، تلاطم و چالشهای عاطفی را به تصویر میکشد که شخص نمیتواند به راحتی از آنها رهایی یابد.
امواج به صد تک زدن حسرت گوهر
آخر کف پا آبله کردند و فسردند
هوش مصنوعی: امواج دریا با ضربههای مکرر خود، حسرت گوهر ارزشمندی را میکشیدند و پوست پای کسی را زخم کرده و آسیب رساندند.
هر چینی از این بزم شکست دگر آورد
موی سر فغفور چه مقدار ستردند
هوش مصنوعی: هر کس از این مهمانی یک شکست یا ناکامی را تجربه کرد، به یاد بیاورد که چقدر از موهای سر فرمانروای خود و دیگران ریخته شده است.
چون شمع در این صومعه از شرم فضولی
تسلیم سرشتان به عرق سبحه شمردند
هوش مصنوعی: در این مکان مقدس، به خاطر شرم و حیایی که از دیدن رفتار دیگران داریم، مانند شمعی در حال ذوب شدن هستیم و در دل، خود را در حال عبادت و توبه میدانیم.
در خاک طلب بیدل اثرهای ضعیفان
لغزش قدمی بود که چون اشک سپردند
هوش مصنوعی: در خاک عشق، ناتوانیهای انسانها اثراتی از خود بر جای میگذارد که همچون لغزش قدمی است که وقتی با دلشکستگی مواجه میشوند، به راحتی جاری میشود.