گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۵۹

سبکروان‌که به وحشت میان جان بستند
چو ناله سوخت نفس با نگاه پیوستند
نرسته‌اند شرر وحشیان این کهسار
که دل ز سنگ‌ گرفتند و بر هوا بستند
نیاز طره اوکن اگر دلی داری
که ماهیان سعادت اسیر این شستند
ز پهلوی عرق جبهه مایه است اینجا
چو جام می همه جا بیدلان تهی‌دستند
به سنگ کم نتوان قدر عاجزان سنجید
نگه دلیل بلندیست هرقدر پستند
درآن بساط‌که منظور حسن یکتایی‌ست
ترحم است بر آیینه‌ای ‌که نشکستند
حذر ز الفت دلها درین جنون محفل
که شیشه‌های شکستن بهانه بد مستند
نمی‌توان به‌کمانخانهٔ فلک آسود
کجا گذشته چه آینده تیر یک شستند
ز ساز خلق به جز هیچ هیچ نتوان یافت
خیال نیستیی هست‌کاینقدر هستند
چو شمع بر نفسی چند گریه‌ کن بیدل
که سو‌ختند و به رمز فنا نپیوستند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

سبکروان‌که به وحشت میان جان بستند
چو ناله سوخت نفس با نگاه پیوستند
هوش مصنوعی: افرادی که به آرامش و سبکی زندگی می‌کنند، در دل خود ترس و وحشت دارند و این احساسات آن‌ها را به شدت می‌آزارند، تا جایی که نفسشان به ناله‌ای از درون تبدیل می‌شود و نگاه‌هایشان نیز با این وضعیت هماهنگ شده است.
نرسته‌اند شرر وحشیان این کهسار
که دل ز سنگ‌ گرفتند و بر هوا بستند
هوش مصنوعی: آتش‌های وحشی این کوهستان خاموش نشده‌اند، زیرا دل‌ها را به سختی سنگین کرده و آنها را به آرزوهایی دوردست وصل کرده‌اند.
نیاز طره اوکن اگر دلی داری
که ماهیان سعادت اسیر این شستند
هوش مصنوعی: اگر دل عاشق و دلداری داری، باید به زیبایی و شگفتی‌های زندگی توجه کنی، زیرا کسانی که به جستجوی سعادت هستند، به دست این زیبایی‌ها گرفتار می‌شوند.
ز پهلوی عرق جبهه مایه است اینجا
چو جام می همه جا بیدلان تهی‌دستند
هوش مصنوعی: از کنار عرق جبین، به اینجا می‌رسیم که مانند جام می، همه جا افرادی هستند که بیدل و بی‌چیزند.
به سنگ کم نتوان قدر عاجزان سنجید
نگه دلیل بلندیست هرقدر پستند
هوش مصنوعی: برای سنجش ارزش افرادی که در موقعیت‌های ضعیف قرار دارند، نمی‌توان فقط به ظاهر و وضعیت ظاهری آنها تکیه کرد. در واقع، هرچه یک نفر در جایگاه پایین‌تری باشد، ممکن است در دل خود ویژگی‌ها و قابلیت‌های بالاتری داشته باشد که نیاز به دقت و نگاه عمیق‌تری دارد تا مشخص شود.
درآن بساط‌که منظور حسن یکتایی‌ست
ترحم است بر آیینه‌ای ‌که نشکستند
هوش مصنوعی: در محفل و جمعی که هدف اصلی آن زیبایی و یکتایی است، به نوعی دلسوزی به یک آیینه شکسته را نشان می‌دهد.
حذر ز الفت دلها درین جنون محفل
که شیشه‌های شکستن بهانه بد مستند
هوش مصنوعی: در این جمع دیوانه‌وار، باید از نزدیکی به دل‌ها پرهیز کرد، زیرا شیشه‌های شکسته می‌توانند بهانه‌ای برای بدبختی و مشکل فراهم کنند.
نمی‌توان به‌کمانخانهٔ فلک آسود
کجا گذشته چه آینده تیر یک شستند
هوش مصنوعی: نمی‌توان به آسمان اعتماد کرد، زیرا نمی‌دانیم در گذشته چه اتفاقاتی افتاده و در آینده چه پیش خواهد آمد.
ز ساز خلق به جز هیچ هیچ نتوان یافت
خیال نیستیی هست‌کاینقدر هستند
هوش مصنوعی: از ساز مردم هیچ چیزی غیر از هیچ نمی‌توان یافت، زیرا خیال نیستی وجود دارد که اینقدر وجود دارد.
چو شمع بر نفسی چند گریه‌ کن بیدل
که سو‌ختند و به رمز فنا نپیوستند
هوش مصنوعی: مثل شمع، برای مدتی اندکی بر یک نفس، گریه کن بیدل، چرا که آن‌ها سوختند اما به راز فنا نچسبیدند.