گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۵۸

رنگ اطوار ادب‌سنجان به قانون ریختند
مصرع موج ‌گهر از سکئه موزون ریختند
کس به نیرنگ تبسمهای خوبان پی نبرد
کز دم ‌تیغ حیا خون چه مضمون ریختند
بی‌نیازیهای خوبان میل قتل کس نداشت
خشکسالی بر حنا زد کز هوس خون ریختند
آبرو چندان درین ایام شد داغِ‌تری
کز خجالت ابرها باران به جیحون ریختند
خرمی در شش جهت فرش است از رنگ بهار
اینقدر خون از دم تیغ ‌که ‌گلگون ریختند
شغل اسباب تعلق عالمی را تنگ داشت
دست بر هم سوده گردی‌ کرد هامون ریختند
تا قیامت رنج خست می‌کشد نام لئیم
زر به هرجا شد گران بر دوش قارون ریختند
تا شکست اعتبار خود سران روشن شود
گرد چینی خانه‌ها از موی مجنون ریختند
تا بنای فتنهٔ بی‌پا و سر گیرد ثبات
خاک ما بر باد می‌دادند گردون ریختند
با چکیدن‌، خون منصور مرا رنگی نبود
جرعه‌ای در ساغر سرشار افزون ریختند
عشق غیر از عرض رسوایی ز ما چیزی نخواست
راز این نه پرده ما بودیم بیرون ریختند
گوهری در قلزم اسرار می‌بستند نقش
نقطه‌ای سر زد ز کلک بیدل اکنون ریختند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رنگ اطوار ادب‌سنجان به قانون ریختند
مصرع موج ‌گهر از سکئه موزون ریختند
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به زیبایی و ظرافت شعر و ادب اشاره می‌کند. او می‌گوید که رنگ و حال و هوای ادب‌سنجان به قواعد مشخصی شکل گرفته است و از این نظم و منظم بودن، زیبایی به قلب و گوش‌نواز می‌ریزد. به عبارتی دیگر، شاعر از تأثیر قوانین ادبی بر خلق آثار زیبا سخن می‌گوید.
کس به نیرنگ تبسمهای خوبان پی نبرد
کز دم ‌تیغ حیا خون چه مضمون ریختند
هوش مصنوعی: هیچ‌کس به فریب لبخندهای زیبا توجه نمی‌کند که از زیر ظاهر این خوش‌رویان، خونی از شرم و حیا جاری است و چه معانی عمیقی در این نهفته است.
بی‌نیازیهای خوبان میل قتل کس نداشت
خشکسالی بر حنا زد کز هوس خون ریختند
هوش مصنوعی: در زمانی که خوبان بی‌نیاز بودند و تمایل به کشتن کسی نداشتند، خشکسالی باعث شد که حنای سرخ به زمین بیفتد و افراد با آرزوهای خود، خون ریختند.
آبرو چندان درین ایام شد داغِ‌تری
کز خجالت ابرها باران به جیحون ریختند
هوش مصنوعی: در این روزها، آبرو چنان آسیب دیده است که حتی ابرها از شرم، باران را به زمین ریختند.
خرمی در شش جهت فرش است از رنگ بهار
اینقدر خون از دم تیغ ‌که ‌گلگون ریختند
هوش مصنوعی: خرمی و زیبایی در همه جا دیده می‌شود و رنگ‌های بهاری همه جا را زینت بخشیده است. چنان‌که خون از ضرباتی که بر تیغ‌ها فرود آمده، به زمین ریخته و باعث سرخی و زیبایی گل‌ها شده است.
شغل اسباب تعلق عالمی را تنگ داشت
دست بر هم سوده گردی‌ کرد هامون ریختند
هوش مصنوعی: در نتیجه‌ی فعالیت‌ها و کارهای مربوط به دنیا، زندگی و مسائل آن به گونه‌ای محدود و سختگیرانه شده است. در این راستا، جمع شدن و ناتوانی‌ها به مشکلات بزرگتری منجر شده و باعث به‌هم‌ریختگی و بی‌نظمی در اوضاع گشته است.
تا قیامت رنج خست می‌کشد نام لئیم
زر به هرجا شد گران بر دوش قارون ریختند
هوش مصنوعی: در طول تاریخ، نام کسانی که دچار نادانی و بدجنسی هستند، همیشه بار سنگینی به دوش خواهند داشت و حتی در روز قیامت هم از رنج و درد خالی نخواهند بود. این افراد مانند قارون، که به خاطر طمع و ثروت‌طلبی‌اش مشهور است، همیشه در معرض تحقیر و انتقادات قرار می‌گیرند.
تا شکست اعتبار خود سران روشن شود
گرد چینی خانه‌ها از موی مجنون ریختند
هوش مصنوعی: وقتی که اعتبار و آبروی سران نقش بر آب شود، گرد و غبار ناشی از آن مانند موی مجنون، از روی خانه‌ها فرو می‌ریزد.
تا بنای فتنهٔ بی‌پا و سر گیرد ثبات
خاک ما بر باد می‌دادند گردون ریختند
هوش مصنوعی: به زودی فتنه‌ای که نه پایه‌ای دارد و نه ریشه‌ای آغاز خواهد شد و در این میان، ثبات و امنیت سرزمین ما به راحتی در معرض خطر قرار می‌گیرد و آسمان بر سر ما به تزلزل می‌افتد.
با چکیدن‌، خون منصور مرا رنگی نبود
جرعه‌ای در ساغر سرشار افزون ریختند
هوش مصنوعی: با ریختن خون منصور، برای من اهمیتی نداشت، چرا که تنها یک جرعه در جام پر از شراب ریخته شد.
عشق غیر از عرض رسوایی ز ما چیزی نخواست
راز این نه پرده ما بودیم بیرون ریختند
هوش مصنوعی: عشق از ما تنها خواسته است که رسوایی و عیب‌هایمان را به نمایش بگذارد. راز این مسأله در این است که ما خود را پشت پرده پنهان کرده بودیم و حالا آن پرده را کنار زده‌اند.
گوهری در قلزم اسرار می‌بستند نقش
نقطه‌ای سر زد ز کلک بیدل اکنون ریختند
هوش مصنوعی: در عمق دریای معانی، جواهری را پنهان کرده بودند که ناگهان نقطه‌ای از قلم بی‌دل ظاهر شد و اکنون آن جواهر به هم ریخته است.