گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۵۲

ای ساز قدس دل به جهان نوا مبند
یکتاست رشته‌ات به هر آواز پا مبند
تمثال غیر و آینه‌ات این چه تهمت است
رنگ شکسته بر چمن ‌کبریا مبند
ای بی‌نیاز کارگه اتفاق صنع
بار خیال بر دل بی‌مدعا مبند
پرکوته است سعی امل با رسایی‌ات
ای نغمهٔ بلند به هر رشته پا مبند
بیگانگی ز وضع جهان موج می‌زند
آیینه جز مقابل آن آشنا مبند
بست و گشاد حکم قضا را چه چاره است
نتوان خیال بست‌که مگشای یا مبند
دارد دل شکسته در این دیر بی‌ثبات
مضمون عبرتی‌ که برای خدا مبند
سامان شبنم چمنت آرمیدگی‌ست
این محمل وفاق به دوش هوا مبند
ناموس آبروی تنزه نگاه دار
رنگ عرق تری‌ست به سازحیا مبند
زان‌دست بی‌نگارکه در آستین توست
زنهار شرم دار خیال حنا مبند
این‌ عقده امید که دل نقش بسته‌است
بیدل به رشته‌ ای‌ که توان‌ کرد وامبند

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای ساز قدس دل به جهان نوا مبند
یکتاست رشته‌ات به هر آواز پا مبند
هوش مصنوعی: ای دل بزرگ، نگذار که نت‌ها و نواهای دنیا تو را به خود مشغول کنند. تو به یک حقیقت یکتا وابسته‌ای و نباید خودت را به هر صدایی محدود کنی.
تمثال غیر و آینه‌ات این چه تهمت است
رنگ شکسته بر چمن ‌کبریا مبند
هوش مصنوعی: این بیت به اشتباه نشانه‌گذاری و قضاوت نادرست اشاره دارد. شاعر با بیان اینکه تصویر دیگران را به خود نسبت ندهید و به آن‌ها اتهام نزنید، به اهمیت حفظ شفافیت و صداقت در قضاوت درباره دیگران تأکید می‌کند. همچنین، نگاهی به زیبایی و شگفتی‌هایی که طبیعت و وجود دارد، الهام می‌بخشد و هشدار می‌دهد که نباید آن‌ها را با رنگ‌های غلط و نادرست آغشته کرد.
ای بی‌نیاز کارگه اتفاق صنع
بار خیال بر دل بی‌مدعا مبند
هوش مصنوعی: ای بی‌نیاز، در کارگاه سرنوشت، از زیبایی‌های خیال، دل‌های بی‌ادعا را پر نکن.
پرکوته است سعی امل با رسایی‌ات
ای نغمهٔ بلند به هر رشته پا مبند
هوش مصنوعی: تلاش و کوشش محدود است، اما صدای تو و قدرت بیان‌ات دلسوزانه و بلند است. بنابراین، اجازه نده که به هیچ موضوع یا مسأله‌ای وابسته شوی.
بیگانگی ز وضع جهان موج می‌زند
آیینه جز مقابل آن آشنا مبند
هوش مصنوعی: عجیب است که در این دنیا، حس بیگانگی و فاصله وجود دارد. بنابراین، هرگز به آینه‌ای که فقط تصویر آشنا را نشان می‌دهد اکتفا نکن.
بست و گشاد حکم قضا را چه چاره است
نتوان خیال بست‌که مگشای یا مبند
هوش مصنوعی: سرنوشت و قضا و قدر از دست ما خارج است و نمی‌توانیم به آن شک کنیم. چه فایده‌ای دارد که به آن فکر کنیم؟ ما هم نمی‌توانیم آن را تغییر دهیم یا مانع آن شویم.
دارد دل شکسته در این دیر بی‌ثبات
مضمون عبرتی‌ که برای خدا مبند
هوش مصنوعی: دل شکسته در این مکان ناپایدار درسی دارد که برای خدا نباید به آن دل بست.
سامان شبنم چمنت آرمیدگی‌ست
این محمل وفاق به دوش هوا مبند
هوش مصنوعی: زیبایی شبنم‌های روی چمن نتیجه‌ي آرامش و سکون آن‌هاست، پس این وسیله‌ی همراهی را به دوش باد نگذار.
ناموس آبروی تنزه نگاه دار
رنگ عرق تری‌ست به سازحیا مبند
هوش مصنوعی: آبرو و شخصیت خود را حفظ کن و مراقب باش که به خاطر لذت‌های زودگذر، شرافت و پاکدامنی‌ات را از دست ندهی.
زان‌دست بی‌نگارکه در آستین توست
زنهار شرم دار خیال حنا مبند
هوش مصنوعی: از طرفی که بدون نقش و نگار در آستین تو است، مواظب باش که به خیال رنگ حنا دچار شرم نشوی.
این‌ عقده امید که دل نقش بسته‌است
بیدل به رشته‌ ای‌ که توان‌ کرد وامبند
هوش مصنوعی: این امیدی که در دل جا گرفته است، به مانند رشته‌ای است که نمی‌توان آن را محکم گره زد.