گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۵۰

چشم چون آیینه برنیرنگ عرض نازبند
ساغر بزم تحیر شو لب از آواز بند
موج آب‌ گوهر از ننگ تپیدن فارغ است
لاف عزلت می‌زنی بال و پر پرواز بند
غنچه دیوان در بغل از سر به زانو بستن است
ای بهار فکر مضمونی به ابن انداز بند
خارج آهنگ بساط‌ کفر و ایمانت ‌که‌ کرد
بی‌تکلف خویش را چون نغمه برهرسازبند
خرده‌گیران ‌تیغ‌برکف پیش‌ و پس استاده‌اند
یک‌نفس چون‌شمع خامش‌شو زبان‌گاز بند
برطلسم غنچه تمهید شکفتن آفت است
عقده‌ای از دل اگر واکرده باشی باز بند
نام هم معراج شوخیهاست پرواز ترا
همچو عنقا آشیان در عالم آواز بند
بی‌نیازی از خم و پیچ تعلق رستن است
از سر خود هرچه واگردی به دوش ناز بند
موج از بی‌طاقتیها کرد ایجاد حباب
بسمل ما را تپش زد بر پر پرواز بند
وصل حق بیدل نظر بربستن است از ماسوا
قرب‌شه خواهی ز عالم‌چشم چون شهباز بند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چشم چون آیینه برنیرنگ عرض نازبند
ساغر بزم تحیر شو لب از آواز بند
هوش مصنوعی: چشم‌هات مثل آیینه باشد که زیبایی‌ها را بخوبی نشان دهد. مانند ظرفی که در جشن و سرور پر از شراب است، شگفت‌زده شو و از گفتن حرف‌ها و صداهای بیهوده خودداری کن.
موج آب‌ گوهر از ننگ تپیدن فارغ است
لاف عزلت می‌زنی بال و پر پرواز بند
هوش مصنوعی: موج آب از زشتی و ناپاکی دور است و تو می‌خواهی در عزلت و تنهایی به خود بال و پر بدهی و پرواز کنی.
غنچه دیوان در بغل از سر به زانو بستن است
ای بهار فکر مضمونی به ابن انداز بند
هوش مصنوعی: غنچه‌ای که در دست دیوانه است، به خاطر نافرمانی و سر به زانو زدنش به یک حالت خاص در آمده است. ای بهار، به یک موضوع خاص و عمیق فکر کن و آن را در نظر داشته باش.
خارج آهنگ بساط‌ کفر و ایمانت ‌که‌ کرد
بی‌تکلف خویش را چون نغمه برهرسازبند
هوش مصنوعی: از احساسات و اعتقادات خود جدا شو، زیرا زندگی باید بدون قید و شرط سپری شود، همان‌گونه که هر سازی melodi خود را می‌نوازد.
خرده‌گیران ‌تیغ‌برکف پیش‌ و پس استاده‌اند
یک‌نفس چون‌شمع خامش‌شو زبان‌گاز بند
هوش مصنوعی: نقادان همیشه آماده‌اند تا به هر حرکت یا کلامی از تو اعتراض کنند. پس بهتر است مثل شمع خاموش، بی‌خبر و بی‌سروصدا باشی تا آن‌ها فرصتی برای خرده‌گیری نداشته باشند.
برطلسم غنچه تمهید شکفتن آفت است
عقده‌ای از دل اگر واکرده باشی باز بند
هوش مصنوعی: اگر در دل خود گره‌ای را باز کرده باشی، آفتی برای شکفته شدن غنچه‌ها وجود ندارد. با این حال، اگر غنچه‌ای به خواب رفته باشد، ممکن است به خاطر تله‌ای که در دل داریم، نتواند شکوفا شود.
نام هم معراج شوخیهاست پرواز ترا
همچو عنقا آشیان در عالم آواز بند
هوش مصنوعی: نام تو نشانه‌ای از اوج و بلندی است، پرواز تو را همچون پرنده‌ای نادر در آسمان آوازها به تصویر می‌کشد که در دنیایی پر از سر و صدا و شلوغی، به دنبال آرامش و جایگاهی مناسب است.
بی‌نیازی از خم و پیچ تعلق رستن است
از سر خود هرچه واگردی به دوش ناز بند
هوش مصنوعی: رهایی از وابستگی و مشکل‌ها به این معنی است که وقتی انسان از افکار و نگرانی‌ها رها می‌شود، نمی‌تواند هیچ بار اضافی را بر دوش خود حمل کند.
موج از بی‌طاقتیها کرد ایجاد حباب
بسمل ما را تپش زد بر پر پرواز بند
هوش مصنوعی: موج به خاطر بی‌تابی‌های ما حبابی ایجاد کرد و این حباب باعث شد که ما در آستانه پرواز دچار تپش و اضطراب شویم.
وصل حق بیدل نظر بربستن است از ماسوا
قرب‌شه خواهی ز عالم‌چشم چون شهباز بند
هوش مصنوعی: اگر بخواهی به حقیقت و نزدیکی به الله دست یابی، باید از همه غیرها چشم بپوشی و به چهره حقیقت توجه کنی، چون پرنده‌ای که از ارتفاعات می‌نگرد.