گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۴۸

بیقراران تو کز شوق فنا دیوانه‌اند
هرکجا یابند بوی سوختن پرونه‌اند
کو دلی‌کزشوخی حسنت‌گریبان چاک نیست
یکسر این آیینه‌ها در جلوه‌گاهت شانه‌اند
غافل از کیفیت نیرنگ حال ما مباش
گردش‌آرایان رنگ عافیت پیمانه‌اند
از محبت پرس حال خاکساران وفا
کاین غبارآلودگان گنجند یا ویرانه‌اند
مو به‌موی دلبران تکلیف زنار است و بس
این قیامت جلوه‌ها سر تا قدم بتخانه‌اند
عالم‌ کثرت طلسم اعتبار وحدت است
خوشه‌ها آیینه‌دار شوخی یک دانه‌اند
گر خطایی‌ سر زد از ما جای‌ عذر بیخودی‌ست
ناتوانان نگاهت لغزش مستانه‌اند
هوش ممکن نیست سر دزدد ز فکر نیستی
بی‌گریبانان این غفلت‌سرا دیوانه‌اند
زاهدان حاشا که در خلد برین یابند بار
چون عصا این خشک‌مغزان باب آتشخانه‌اند
این امل‌فرسودگان مغرور آرامند لیک
زیر سر چنگ هوس یک ریش و چندین شانه‌اند
جز شکستن نیست سامان بنای اعتبار
رنگهای این چمن صهبای یک پیمانه‌اند
دوستان کامروز بهر آشنا جان می‌دهند
گر بیفتد احتیاج از خویش هم بیگانه‌اند
نقد امداد عزیزان تا کجا باید شمرد
هرکلیدی راکه قفلش بشکند دندانه‌اند
صرف معنی نیست بیدل فطرت ابنای دهر
یک قلم این خوابناکان مردهٔ افسانه‌اند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بیقراران تو کز شوق فنا دیوانه‌اند
هرکجا یابند بوی سوختن پرونه‌اند
هوش مصنوعی: آشفته‌حالانی که به خاطر عشق به تو دیوانه شده‌اند، هر جا که بوی سوختن را حس کنند، به دنبال آن می‌روند.
کو دلی‌کزشوخی حسنت‌گریبان چاک نیست
یکسر این آیینه‌ها در جلوه‌گاهت شانه‌اند
هوش مصنوعی: کجا می‌توان دلی پیدا کرد که از لطافت زیبایی‌ات بی‌خبر باشد؟ این همه آینه در پیش روی تو تنها برای نمایش زیبایی و لطافت تو هستند.
غافل از کیفیت نیرنگ حال ما مباش
گردش‌آرایان رنگ عافیت پیمانه‌اند
هوش مصنوعی: بی‌خبر از حقیقت فریب، در حال ما نباشید؛ زیرا کسانی که به ظاهر زندگی را می‌چرخانند، تنها موانع خوشبختی و آرامش ما هستند.
از محبت پرس حال خاکساران وفا
کاین غبارآلودگان گنجند یا ویرانه‌اند
هوش مصنوعی: از محبت بپرس که حال کسانی که humble هستند چگونه است، زیرا ممکن است آن‌ها که در غبار زندگی گم شده‌اند، گنجینه‌ای با ارزش باشند یا شاید تنها ویرانه‌ای بی‌ارزش.
مو به‌موی دلبران تکلیف زنار است و بس
این قیامت جلوه‌ها سر تا قدم بتخانه‌اند
هوش مصنوعی: هر یک از دلبران با زیبایی و جذابیت خود، نقش و تکلیفی خاص دارند و تنها به همین زیبایی‌ها بسنده می‌شود. در این دنیا، تمامی جلوه‌ها و زیبایی‌ها به نوعی به پرستش و عشق وابسته‌اند.
عالم‌ کثرت طلسم اعتبار وحدت است
خوشه‌ها آیینه‌دار شوخی یک دانه‌اند
هوش مصنوعی: جهان پر از تنوع، نوعی جادوست که باور به یکتایی را به چالش می‌کشد. خوشه‌های گیاهان، تنها بازتابی از بازی و شوخی یک دانه هستند.
گر خطایی‌ سر زد از ما جای‌ عذر بیخودی‌ست
ناتوانان نگاهت لغزش مستانه‌اند
هوش مصنوعی: اگر از ما اشتباهی سر زد، عذر و بهانه آورده‌نشده است. ناتوانان اشتباهات خود را با نگاهی عاشقانه می‌بینند که مانند لغزش‌های ناشی از مستی است.
هوش ممکن نیست سر دزدد ز فکر نیستی
بی‌گریبانان این غفلت‌سرا دیوانه‌اند
هوش مصنوعی: عقل و هوش نمی‌توانند از تفکر درباره عدم و نیستی بگریزند. افرادی که در این عالم غفلت غوطه‌ورند، درواقع دچار جنون هستند.
زاهدان حاشا که در خلد برین یابند بار
چون عصا این خشک‌مغزان باب آتشخانه‌اند
هوش مصنوعی: زاهدان هرگز نمی‌توانند در بهشت جاودان و خوشی‌ها را تجربه کنند، چرا که مانند چوب خشک هستند و در واقع در آتش‌سوزی قرار دارند.
این امل‌فرسودگان مغرور آرامند لیک
زیر سر چنگ هوس یک ریش و چندین شانه‌اند
هوش مصنوعی: این افرادی که خود را باهوش و بااراده می‌دانند، به ظاهر آرام و ساکت هستند، اما در واقع تحت تأثیر وسوسه‌ها و تمایلات دنیایی، دچار تشویش و اضطراب هستند.
جز شکستن نیست سامان بنای اعتبار
رنگهای این چمن صهبای یک پیمانه‌اند
هوش مصنوعی: جز شکستن، هیچ راهی برای برقرار کردن اساس اعتبار وجود ندارد؛ رنگ‌های این باغ، همچون شراب یک پیمانه هستند.
دوستان کامروز بهر آشنا جان می‌دهند
گر بیفتد احتیاج از خویش هم بیگانه‌اند
هوش مصنوعی: دوستان امروز برای آشنایان خود جان می‌دهند، اما اگر نیازی پیش بیاید، حتی نسبت به خودی‌ها نیز بی‌توجهی می‌کنند و به بیگانگان می‌پردازند.
نقد امداد عزیزان تا کجا باید شمرد
هرکلیدی راکه قفلش بشکند دندانه‌اند
هوش مصنوعی: محبت و یاری عزیزان تا چه حد قابل محاسبه است؟ هر چیزی که به شکستن قفل‌ها کمک کند، از دندانه‌ها تشکیل شده است.
صرف معنی نیست بیدل فطرت ابنای دهر
یک قلم این خوابناکان مردهٔ افسانه‌اند
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که فقط مفهوم و معنایی که از کلمات برداشت می‌شود کافی نیست. در واقع، انسان‌هایی که در زمان خود زندگی می‌کنند، بی‌خبر از واقعیات عمیق‌تر، مانند افرادی خواب‌زده و مرده در دنیای افسانه‌ها هستند.

حاشیه ها

1396/12/19 11:03
احمد مبارک

لطفن بیت سوم چنین اصلاح کنید
غافل از کیفیت نیرنگ حال مباش
گردش آرایان رنگ عافیت پیمانه اند
و بیت چهارم را چنین
از محبت پرس حال خاکساران وفا
کاین غبار آلودگان گنج اند یا ویرانه اند