گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۴۷

این ستم‌کیشان ‌که وهم زندگی ‌را هاله‌اند
در تلاش خودکشی‌ها شعلهٔ جواله‌اند
عمرها شد حرف دردی آشنای‌ گوش نیست
کوهکن تا بی‌نفس شد کوه‌ها بی‌ناله‌اند
خلقی از خود رفت و اکنون ذکر ایشان می‌رود
کاروان خواب را افسانه‌ها دنباله‌اند
دعوی مردان این عصر انفعالی بیش نیست
شیر می‌غرند و چون وامی‌رسی بزغاله‌اند
سرد شد دل از دم این پهلوانان غرور
رستمند اما بغل‌پرورده‌های خاله‌اند
دل سیاهی یک قلم آیینه‌دار صحبت است
گر همه اهل خراسانند از بنگاله‌اند
جمله با روی ملایم قطره‌اند اما چه سود
چون به مینای دل افتادند یکسر ژاله‌اند
همچو دندان بهر ایذا وصل ‌و هجرشان یکی‌ست
گر همه یک‌ساله می‌آیند و گر صدساله‌اند
با عروج جاه این افسردگان بی‌مدار
بر لب هر بام چون خشت کهن تبخاله‌اند
چشم اگر دارد تمیز حسن و قبح اعتبار
زنگیان جامه گلگون‌، نوبهار لاله‌اند
بیدل از خرد و بزرگ آن به که برداری نظر
دور گاوان‌ رفت و اکنون‌ حاضران‌ گوساله‌اند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

این ستم‌کیشان ‌که وهم زندگی ‌را هاله‌اند
در تلاش خودکشی‌ها شعلهٔ جواله‌اند
هوش مصنوعی: این دشمنان سرزمین و مردم، به خیال خود زندگی را در دست دارند، اما در واقع در تلاش‌های ناامیدانه خود به آتش ویرانی دامن می‌زنند.
عمرها شد حرف دردی آشنای‌ گوش نیست
کوهکن تا بی‌نفس شد کوه‌ها بی‌ناله‌اند
هوش مصنوعی: زمان طولانی است که درد و غم در گوش‌ها آشنا شده و شنیده نمی‌شود. مانند کوهنوردی که وقتی نفسش تمام می‌شود، دیگر کوه‌ها صدای ناله‌ای از خود ندارند.
خلقی از خود رفت و اکنون ذکر ایشان می‌رود
کاروان خواب را افسانه‌ها دنباله‌اند
هوش مصنوعی: گروهی از انسان‌ها رفته‌اند و حالا یاد و ذکر آن‌ها باقی مانده است. افسانه‌ها مثل دنباله‌ای به کاروان خواب می‌پیوندند.
دعوی مردان این عصر انفعالی بیش نیست
شیر می‌غرند و چون وامی‌رسی بزغاله‌اند
هوش مصنوعی: مردان این روزگار فقط ادعای بزرگی دارند و بیشتر از آنکه کار بزرگی انجام دهند، فقط صدا و هیاهو دارند. در ظاهر شجاع و نیرومند به نظر می‌رسند، اما در عمل و هنگامی که به فشار می‌رسند، به ضعف و ترس تبدیل می‌شوند.
سرد شد دل از دم این پهلوانان غرور
رستمند اما بغل‌پرورده‌های خاله‌اند
هوش مصنوعی: دل از رفتار این قهرمانان ناامید شده‌است؛ هرچند که خود را شبیه رستم می‌دانند، اما در واقع فقط مانند فرزندان نازپرورده‌ هستند.
دل سیاهی یک قلم آیینه‌دار صحبت است
گر همه اهل خراسانند از بنگاله‌اند
هوش مصنوعی: دل تاریکم می‌تواند به مانند یک آینه، سخن‌ها را بازتاب دهد؛ حتی اگر همه مردم خراسان باشند، از بنگاله می‌آیند.
جمله با روی ملایم قطره‌اند اما چه سود
چون به مینای دل افتادند یکسر ژاله‌اند
هوش مصنوعی: همه چیز با ظاهر زیبا و نرمی به نظر می‌رسند، اما وقتی به دل انسان وارد می‌شوند، مانند اشک یا قطره‌های باران دردناک و دل‌شکن هستند.
همچو دندان بهر ایذا وصل ‌و هجرشان یکی‌ست
گر همه یک‌ساله می‌آیند و گر صدساله‌اند
هوش مصنوعی: در اینجا بیان می‌شود که درد و رنج ناشی از وصل و جدایی، همانند دندان، برای همه یکسان است. چه افرادی که به تازگی تجربه عشق را آغاز کرده‌اند و چه کسانی که سال‌هاست درگیر این احساسات هستند، همگی تحت تأثیر یکسانی از این مشکلات قرار می‌گیرند.
با عروج جاه این افسردگان بی‌مدار
بر لب هر بام چون خشت کهن تبخاله‌اند
هوش مصنوعی: در زمانه‌ای که افراد بی‌اعتبار و افسرده به مقام‌های بالا می‌رسند، مانند آجرهای کهنه‌ای بر روی بام‌ها هستند که بدون هیچ ارزشی تنها در آنجا قرار دارند و به چشم نمی‌آیند.
چشم اگر دارد تمیز حسن و قبح اعتبار
زنگیان جامه گلگون‌، نوبهار لاله‌اند
هوش مصنوعی: اگر چشم به زیبایی و زشتی داشته باشی، باید توجه کنی که زنگی‌ها با لباس قرمز خود در واقع نمایانگر زیبایی بهاری هستند مانند لاله‌ها.
بیدل از خرد و بزرگ آن به که برداری نظر
دور گاوان‌ رفت و اکنون‌ حاضران‌ گوساله‌اند
هوش مصنوعی: نگاه به خرد و بزرگی آن بهتر است، زیرا کسانی که دور می‌نگرند به کسانی که از نزدیک حضور دارند، بیشتر توجه می‌کنند. در این حال، مانند این است که دورترها به گاوان و نزدیک‌ترها به گوساله‌ها تبدیل شده‌اند.

حاشیه ها

1403/04/23 14:06
احمدرضا نظری چروده

بیدل از خرد و بزرگ آن به که برداری نظر

دورگاوان رفت واکنون حاضران گوساله اند

می توان بامقدمه تاریخ جهانگشای جوینی مقایسه کرد.

 

1403/04/23 14:06
T۱۰

شعر بسیاز زیباست و از نظر من میخواد این رو بگه که هرچیزی علاوه بر خوبی، بدی هم داره و هرچیز اونی که نشان میده نیست.

 

1403/04/15 00:07
فاتح عبداله‌زاده

چشم اگر دارد تمیز حسن و قبح اعتبار
زنگیان جامه گلگون‌، نوبهار(ران) لاله‌اند

احتمالا نوبهاران صحیح است.