گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۴۱

لاله و گل چشمک رمز خوان فهمیده‌اند
زعفرانی هست کاین‌ها بر وفا خندیده‌اند
زین گلستانم به گوش آواز دردی می رسد
رنگ و بویی نیست اینجا بلبلان نالیده‌اند
برغرور فرصت ما تا کجا خندد شباب
آسیاها نیز اینجا رنگ گردانیده‌اند
سرنگونی با همه نشو و نما از ما برفت
ناتوانان همچو مو پر منفعل بالیده‌اند
به که غلتانی نخواند برگهر افسون ناز
موجها بیتاب بودند این دم آرامیده‌اند
خواه برگردون سحر شو خواه در دریا حباب
در ترازوی نفس جز باد کم سنجیده‌اند
منکر وضع ندامت غافلست از ساز عیش
دست‌ها اینجا دو برگ ‌گل به هم ساییده‌اند
نیست تدبیر وداع درد سر کار کمی
بی‌تمیزان عقل‌کامل را جنون نامیده‌اند
کل شوی تا دورگردون محرم عدلت‌ کند
جزوها یکسر خط پرگار را کج دیده‌اند
از ادب تا یاد آن نرگس نچیند انفعال
خانهٔ بیمار را دارالشفا نامیده‌اند
حیرتی را مغتنم‌گیریدو عشرتها کنید
محرمان از صد بهار رنگ یک‌ گل چیده‌اند
پیش هر نقش قدم ما را سجودی بردن است
کاین به خاک‌افتادگان پای کسی بوسیده‌اند
بی‌ادب بی دل به خاک نرگسستان نگذری
شرمناکان با هم آنجا یک مژه خوابیده‌اند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

لاله و گل چشمک رمز خوان فهمیده‌اند
زعفرانی هست کاین‌ها بر وفا خندیده‌اند
هوش مصنوعی: لاله و گل به زبان خاصی با همدیگر صحبت می‌کنند و راز و رمزهایی را درک کرده‌اند. آن‌ها به زیبایی زعفرانی اشاره دارند و نشان از این است که این گل‌ها بر اساس وفاداری و دوستی لبخند می‌زنند.
زین گلستانم به گوش آواز دردی می رسد
رنگ و بویی نیست اینجا بلبلان نالیده‌اند
هوش مصنوعی: از این باغ، صدای دردی به گوش می‌رسد. در اینجا هیچ رنگ و بویی نیست و بلبل‌ها در حال ناله کردن هستند.
برغرور فرصت ما تا کجا خندد شباب
آسیاها نیز اینجا رنگ گردانیده‌اند
هوش مصنوعی: تا چه زمانی بر غرور فرصت‌های خود بخندیم؟ جوانی و زیبایی آسیا نیز در اینجا تغییر کرده است.
سرنگونی با همه نشو و نما از ما برفت
ناتوانان همچو مو پر منفعل بالیده‌اند
هوش مصنوعی: سرنگونی با تمام نشانه‌ها و آثارش از ما دور شده است، در حالی که افراد ناتوان مانند موی نازک و ناتوان، همچنان منفعل و بی‌کار مانده‌اند.
به که غلتانی نخواند برگهر افسون ناز
موجها بیتاب بودند این دم آرامیده‌اند
هوش مصنوعی: در لحظه‌ای که امواج به شدت ناز و زیبایی را به نمایش می‌گذارند، دیگر هیچ چیز نمی‌تواند آن‌ها را به گردش وادارد و همه چیز در آرامش است.
خواه برگردون سحر شو خواه در دریا حباب
در ترازوی نفس جز باد کم سنجیده‌اند
هوش مصنوعی: می‌توانی در صبح زود به سوی روشنایی برگردی یا مانند حبابی در دریا باشی. اما در محک نفس انسان، تنها باد کم ارزش و ناپایدار شمارش شده است.
منکر وضع ندامت غافلست از ساز عیش
دست‌ها اینجا دو برگ ‌گل به هم ساییده‌اند
هوش مصنوعی: کسی که از وضعیت پشیمانی خود غافل است، به لذت‌های زندگی توجه نمی‌کند. در اینجا دو برگ گل به هم چسبیده‌اند و تصویر زیبایی را به وجود آورده‌اند.
نیست تدبیر وداع درد سر کار کمی
بی‌تمیزان عقل‌کامل را جنون نامیده‌اند
هوش مصنوعی: وداع، بدون تدبیر و برنامه‌ریزی، می‌تواند مشکل‌ساز باشد. بی‌عملی و ناپختگی عقل کامل را به جنون تشبیه کرده‌اند.
کل شوی تا دورگردون محرم عدلت‌ کند
جزوها یکسر خط پرگار را کج دیده‌اند
هوش مصنوعی: اگر به طور کلی و به شکل عمیق‌تری به مسائل نگاه کنیم، متوجه می‌شویم که برخی از افراد در زندگی خود از خط مستقیمی که باید دنبال کنند، منحرف شده و به راه‌های نادرست می‌روند. این افراد با دور شدن از اصول و عدالت، باعث به هم ریختن نظم و تعادل در زندگی خود و جامعه می‌شوند. در نهایت، انسان‌ها باید تلاش کنند تا همیشه در مسیر حقیقت و انصاف حرکت کنند تا دچار انحراف نشوند.
از ادب تا یاد آن نرگس نچیند انفعال
خانهٔ بیمار را دارالشفا نامیده‌اند
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره شده است که به احترام و ادب نسبت به یاد آن نرگس، نباید انسان به حال بیمارگاه یا خانه‌ای که در آن مشکلات و دردها وجود دارد، بی‌تفاوت باشد و آن را فراموش کند. به نوعی، این مکان باید محلی برای آرامش و درمان باشد و در کنار یاد زیبایی‌ها، فضایی برای رفع آلام و بهبود حال زندگی بیمار فراهم کند.
حیرتی را مغتنم‌گیریدو عشرتها کنید
محرمان از صد بهار رنگ یک‌ گل چیده‌اند
هوش مصنوعی: از این حیرت و شگفتی بهره‌برداری کن و از خوشی‌ها و لذت‌ها بهره‌مند شو، چرا که پس از صد بهار، فقط یک گل چیده‌اند و راز آن در دل محرمان پنهان است.
پیش هر نقش قدم ما را سجودی بردن است
کاین به خاک‌افتادگان پای کسی بوسیده‌اند
هوش مصنوعی: هر جا که پا می‌گذاریم، باید احترام بگذاریم و تعظیم کنیم، چون افرادی که بر زمین افتاده‌اند، پای کسی را بوسیده‌اند و نشان‌دهنده‌ی اهمیت و احترام به دیگران است.
بی‌ادب بی دل به خاک نرگسستان نگذری
شرمناکان با هم آنجا یک مژه خوابیده‌اند
هوش مصنوعی: آدم بی‌ادب و بی‌احساس هرگز به سرزمین نرگس‌ها پا نمی‌گذارد، چراکه شرم و حیا باعث می‌شود کسانی که با هم هستند، در آن مکان آرام و بی‌دغدغه بمانند.

حاشیه ها

1395/06/19 20:09
ح م

در مصرع اول، خزان صحیح است، نه خوان.

1403/11/24 18:01
صدیقه کامور

مصرع اول خزان صحیحه به جای خوان