غزل شمارهٔ ۱۳۳۶
یاران تمیز هستی بدخو نکردهاند
از شمع چیدهاند گل و بو نکردهاند
آیین حسن جوهر سعی بصیرت است
کوران تلاش وسمهٔ ابرو نکردهاند
وارستگان ز شرم نی بوریای فقر
نقش قبول زینت پهلو نکردهاند
خودسنجی از دکانچهٔ سودای شهرت است
ما را نشان تیر ترازو نکردهاند
آیینه چند تهمت خودبینیات کشد
ارباب شرم جز به عرق رو نکردهاند
توفیق کعبهٔ دل از این سرکشان مخواه
یک سجده نذر خدمت زانو نکردهاند
خاصان چو شمع ناظر این محفلند، لیک
جز پیش پا نگاه به هر سو نکردهاند
چین جبین به وصف تبسم بدل کنند
شکر لبان اهانت لیمو نکردهاند
هرجا شکست دل ادبآموز منصفی است
تصویر چینی از قلم مو نکردهاند
گرد عبارتیم، به معنی که میرسد
ما را هنوز در طلبش او نکردهاند
بیدل به خود جنون کن و صد پیرهن ببال
بیچاک جامهٔ هوس اتو نکردهاند
غزل شمارهٔ ۱۳۳۵: موج گوهرطینتان، گر شوخی افزون کردهاندغزل شمارهٔ ۱۳۳۷: بر من فسون عجز در ایجاد خواندهاند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
یاران تمیز هستی بدخو نکردهاند
از شمع چیدهاند گل و بو نکردهاند
هوش مصنوعی: دوستان خوب و با شخصیت، به هیچ وجه بدی نکردهاند و مثل شمع، گل و عطر را به زیبایی و خوبی چیدهاند.
آیین حسن جوهر سعی بصیرت است
کوران تلاش وسمهٔ ابرو نکردهاند
هوش مصنوعی: روش نیکو برای به دست آوردن خوبیها نیاز به بینش و دقت دارد، اما افرادی که از این بینش بیبهرهاند تنها به تلاش سطحی و بیمحتوا بسنده کردهاند.
وارستگان ز شرم نی بوریای فقر
نقش قبول زینت پهلو نکردهاند
هوش مصنوعی: آزادگان به خاطر شرم و حیا از فقر، هرگز به زینت و آرایش ظاهری رو نیاوردهاند و خود را در این مسائل غرق نکردهاند.
خودسنجی از دکانچهٔ سودای شهرت است
ما را نشان تیر ترازو نکردهاند
هوش مصنوعی: این بیت به نوعی انتقاد از خودشیفتگی و جستجوی شهرت میپردازد. شاعر میگوید که سنجش خود و ارزشهای شخصی، تنها نتیجهٔ آرزو برای جلب توجه و شهرت است. او تأکید میکند که ما برای قضاوت درست دربارهٔ خود، معیار و معیاری نداریم که نشان دهد چه مقدار در زندگیمان موفق بودهایم یا چه ارزشی داریم. به عبارتی، او به ناکافی بودن ابزارها و معیارها برای شناخت واقعی از خود اشاره میکند.
آیینه چند تهمت خودبینیات کشد
ارباب شرم جز به عرق رو نکردهاند
هوش مصنوعی: آیینه چند بار تهمتهایی که به خودت زدی را نشان میدهد، اما معانی شرم و خجالت را جز با عرقریزی نمیتوان درک کرد.
توفیق کعبهٔ دل از این سرکشان مخواه
یک سجده نذر خدمت زانو نکردهاند
هوش مصنوعی: از این آدمهای سرکش و بیملاحظه، نباید انتظار داشته باشی که دلشان به کعبه (منظور از کعبه، نماد تقدس و محبت است) برگردد؛ زیرا هیچیک از آنها حتی یک سجده برای خدمت و تواضع نیز نکردهاند.
خاصان چو شمع ناظر این محفلند، لیک
جز پیش پا نگاه به هر سو نکردهاند
هوش مصنوعی: افراد ویژه مانند شمعی هستند که در این محفل میدرخشند، اما تنها به آنچه در جلویشان است توجه میکنند و به اطراف خود هیچ نگاهی نمیاندازند.
چین جبین به وصف تبسم بدل کنند
شکر لبان اهانت لیمو نکردهاند
هوش مصنوعی: اگر کسی با ناز و دلربایی پیشانی را به نرمی بخنداند، مانند این است که لبان شیرینش شکر و از طعم لیمو خالی شده است.
هرجا شکست دل ادبآموز منصفی است
تصویر چینی از قلم مو نکردهاند
هوش مصنوعی: هر جا که دل شکست، یک شخص تحصیل کرده و منصف حضور دارد که برای نشان دادن احساساتش از ابزارهای هنری استفاده نکرده است.
گرد عبارتیم، به معنی که میرسد
ما را هنوز در طلبش او نکردهاند
هوش مصنوعی: ما هنوز در جستجوی او هستیم و نمیتوانیم به او برسیم، زیرا هنوز کسی به دنبال او نیامده است.
بیدل به خود جنون کن و صد پیرهن ببال
بیچاک جامهٔ هوس اتو نکردهاند
هوش مصنوعی: به خودت اجازه بده که دیوانهوار زندگی کنی و نگران نباش. عشق و اشتیاق تو، مانند پیرهنی که دراز و بینقص نیست، آماده و مرتب نیست؛ پس نیازی به رعایت قوانین و ظاهرسازی نیست.