گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۲۰

آن سبکروحان که تن در خاکساری داده‌اند
در سواد سرمهٔ خط چون نگاه افتاده‌اند
برخط عجز نفس عمری‌ست جولان می‌کنی
رهروان یک سر تپش آواره ی این جاده‌اند
رنگ حال سرو قمری بین‌ که در گلزار دهر
خاکساران زیر طوق و سرکشان آزاده‌اند
درخور ضبط نفس دل را ثبات آبروست
بحر با تمکین بود تا موجها استاده‌اند
ممسکان را در مدارا نرم‌ رو فهمیده‌ای
لیک در سختی چو پستان زن نازاده‌اند
نقش مردی آب شد از ننگ این زن‌طینتان
کز نتایج ریش می‌زایند از بس ماده‌اند
در دبستان ‌جهان از بسکه‌ درس غفلت‌ است
خلق چون لوح‌مزار از نقش‌ عبرت ساده‌اند
بی ‌طواف دل مدان ما را که از خود رفتگان
همچو حیرت بر در آیینه‌ ها افتاده‌اند
خاک هستی یک قلم بر باد پرواز فناست
غافلان محو بز افکندن سجاده اند
عشق در هرپرد آهنگی دگر می‌پرورد
جام و مینا جمله‌ گویا و خموش باده‌اند
همچو بیدل ذره‌ تا خورشید این حیرت‌سرا
چشم شوقی درسراغ جلوه‌ای سر داده‌اند

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آن سبکروحان که تن در خاکساری داده‌اند
در سواد سرمهٔ خط چون نگاه افتاده‌اند
هوش مصنوعی: کسانی که با افت humility به خاک سپرده شده‌اند، وقتی در خط نوشته‌ها نگاه می‌کنند، در تیرگی سرمه‌ای که در آن خط است، حضور خود را احساس می‌کنند.
برخط عجز نفس عمری‌ست جولان می‌کنی
رهروان یک سر تپش آواره ی این جاده‌اند
هوش مصنوعی: زندگی پر از محدودیت و نقص است و تو در این مسیر همواره در حال تلاش و کوشش هستی. دیگران هم در این جاده پر از چالش‌ها و تپش‌ها در حرکت‌اند و گویی همه در جستجوی هدفی هستند.
رنگ حال سرو قمری بین‌ که در گلزار دهر
خاکساران زیر طوق و سرکشان آزاده‌اند
هوش مصنوعی: به حال و وضع سرو قمری نگاه کن که در باغ دنیا، خاک‌نشینان تحت فشار و بی‌رحمی‌ها آزادانه زندگی می‌کنند.
درخور ضبط نفس دل را ثبات آبروست
بحر با تمکین بود تا موجها استاده‌اند
هوش مصنوعی: دل انسان به ثبات و پایبندی خود نیاز دارد و همانطور که دریا با آرامش و قوت موج‌ها را در خود نگه‌داشته، انسان نیز باید در برابر چالش‌ها و مشکلات ایستادگی و استحکام داشته باشد.
ممسکان را در مدارا نرم‌ رو فهمیده‌ای
لیک در سختی چو پستان زن نازاده‌اند
هوش مصنوعی: شما در ملایمت و نرمی با دیگران رفتار را آموخته‌اید، اما وقتی با دشواری مواجه می‌شوید، مانند نوزادی که به زور از شیر مادر جدا می‌شود، سختی کشیده‌اید.
نقش مردی آب شد از ننگ این زن‌طینتان
کز نتایج ریش می‌زایند از بس ماده‌اند
هوش مصنوعی: مردی به خاطر ننگ این زن‌ها که منشأ زشتی‌های بسیاری هستند، از بین رفت و نابود شد. این زنان به قدری از نظر روحی و اخلاقی ضعیف هستند که به جای خوبی، فقط دردسر و مشکلات به بار می‌آورند.
در دبستان ‌جهان از بسکه‌ درس غفلت‌ است
خلق چون لوح‌مزار از نقش‌ عبرت ساده‌اند
هوش مصنوعی: در مدرسه‌ای که در آن زندگی می‌کنیم، به خاطر بی‌توجهی مردم، آن‌ها مانند صفحه‌ای خالی از یادگیری و تجربیات عبرت‌آموز شده‌اند.
بی ‌طواف دل مدان ما را که از خود رفتگان
همچو حیرت بر در آیینه‌ ها افتاده‌اند
هوش مصنوعی: ما را بدون اینکه دلت را بگردانی، نپندار؛ زیرا کسانی که از خود رفته‌اند، مانند حیرت در آینه‌ها ایستاده‌اند و به خود نمی‌آیند.
خاک هستی یک قلم بر باد پرواز فناست
غافلان محو بز افکندن سجاده اند
هوش مصنوعی: خاک وجود انسان مانند قلمی است که در باد فنا و نابودی به پرواز در می‌آید. افرادی که غافل هستند، به زحمت در تلاشند تا زندگی خود را سامان دهند و در پی افکار و آرزوهای بی‌اساس هستند.
عشق در هرپرد آهنگی دگر می‌پرورد
جام و مینا جمله‌ گویا و خموش باده‌اند
هوش مصنوعی: عشق همیشه به شکل و نحوه‌ای جدید خود را نشان می‌دهد و در هر حالتی زوایای متفاوتی پیدا می‌کند. همچنین، جام و مینا، که نماد نوشیدنی و شادی‌اند، به گونه‌ای هستند که هم می‌توانند سخن بگویند و هم در سکوت معنی عمیقی را در خود دارند.
همچو بیدل ذره‌ تا خورشید این حیرت‌سرا
چشم شوقی درسراغ جلوه‌ای سر داده‌اند
هوش مصنوعی: مثل بیدل، ذره‌ای که به خورشید می‌رسد، در این دنیای حیرت‌انگیز، چشمی در انتظار جلوه‌ای بازیافته‌اند.