غزل شمارهٔ ۱۳۱۴
نقش دویی بر آینه من نبستهاند
رنگ دل است اینکه به روبم شکستهاند
آرام عاشقان رم پرواز دیگر است
چون شعله رفتهاند ز خود تا نشستهاند
غافل مشو زحال خموشان که از حیا
صد رنگ ناله در نگه عجز بستهاند
هوشیکه رنگ و بوی پرافشان این چمن
آواز دلخراش جگرهای خستهاند
بیگانگی ز وضع نفس بال میزند
این رشته را ز نغمهٔ الفت گسستهاند
ابنای روزگار برای گلوی هم
خنجر شدن اگر نتوانند دستهاند
جمعی که دم زعالم توحید میزنند
پیوستهاند با حق و از خود نرستهاند
آفاق نیست مرکز آرام هیچکس
زبن خانهٔ کمان همه یک تیر جستهاند
غافل ز پاس آب رخ عجز ما مباش
ما را به یاد طرف کلاهی شکستهاند
بیدل نجسته است گهر از طلسم آب
نقدیست دل که در گره اشک بستهاند
غزل شمارهٔ ۱۳۱۳: چون برگ گل ز بس پر و بالم شکستهاندغزل شمارهٔ ۱۳۱۵: عمریست رخت حسرتم از سینه بستهاند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نقش دویی بر آینه من نبستهاند
رنگ دل است اینکه به روبم شکستهاند
هوش مصنوعی: در آینهی من، نقش دو نفر را نمیتوان دید؛ زیرا آنچه که به روی من شکسته، رنگ دل من است.
آرام عاشقان رم پرواز دیگر است
چون شعله رفتهاند ز خود تا نشستهاند
هوش مصنوعی: عاشقان که در سکوت و آرامش هستند، در حالتی از پرواز و رهایی به سر میبرند. آنها مانند شعلههایی هستند که از خود دور شدهاند و به حال نشسته و دلمشغولیهای خود پیوستهاند.
غافل مشو زحال خموشان که از حیا
صد رنگ ناله در نگه عجز بستهاند
هوش مصنوعی: به حال خاموشان توجه کن؛ زیرا به خاطر حیا و شرم، در درون خود نالههایی به رنگهای مختلف دارند که نمیتوانند آنها را بروز دهند.
هوشیکه رنگ و بوی پرافشان این چمن
آواز دلخراش جگرهای خستهاند
هوش مصنوعی: آگاهی و ذکاوتی که در این چمن، با عطر و رنگ خود پخش شده، نشاندهندهی درد و زخم دلهای خسته و دلشکسته است.
بیگانگی ز وضع نفس بال میزند
این رشته را ز نغمهٔ الفت گسستهاند
هوش مصنوعی: بیگانگی، حالتی است که از روش زندگی و نفس انسان به وجود میآید. این احساس بهگونهای است که پیوندهای محبت و دوستی را از بین میبرد و ارتباطها را دچار خلل میکند.
ابنای روزگار برای گلوی هم
خنجر شدن اگر نتوانند دستهاند
هوش مصنوعی: فرزندان زمان اگر نتوانند به یکدیگر آسیب برسانند، حداقل میتوانند در کنار هم جمع شوند و با هم تعاون کنند.
جمعی که دم زعالم توحید میزنند
پیوستهاند با حق و از خود نرستهاند
هوش مصنوعی: افرادی که به ترویج و بیان حقایق توحید مشغولاند، همواره با حقیقت و خداوند در ارتباط هستند و از خودشان فاصله نگرفتهاند.
آفاق نیست مرکز آرام هیچکس
زبن خانهٔ کمان همه یک تیر جستهاند
هوش مصنوعی: هیچکس در دنیا نمیتواند برای همیشه در یک مکان آرام و مطمئن بماند؛ همه مانند تیرهایی هستند که از کمان رها شدهاند و در جستجوی هدف و مقصد خود هستند.
غافل ز پاس آب رخ عجز ما مباش
ما را به یاد طرف کلاهی شکستهاند
هوش مصنوعی: مراقب باش که زشترویی ما را نادیده نگیری، چرا که ما هم به یاد کسی هستیم که در مهمانی به دلیل کلاهی شکسته، مورد تمسخر قرار گرفت.
بیدل نجسته است گهر از طلسم آب
نقدیست دل که در گره اشک بستهاند
هوش مصنوعی: بیدل به ما میگوید که دل انسان مانند گوهری ارزشمند است که از جادو و طلسم آزاد نشده است؛ این دل در دلِ اشکها به گونهای محبوس شده که نشاندهندهی درد و غم است.