غزل شمارهٔ ۱۳۱۳
چون برگ گل ز بس پر و بالم شکستهاند
مکتوب وحشتم به پر رنگ بستهاند
پروانه مشربان به یک انداز سوختن
از صد هزار زحمت پرواز رستهاند
فرصتکفیل وحشت کس نیست زپن چمن
گلها بس است دامن رنگی شکستهاند
تمثال من در آینه پیدا نمیشود
در پرده خیال توام نقش بستهاند
افسردگی به سوختگانت چه میکند
اینجا سپندها همه با ناله جستهاند
عالم تمام خون شد و از چشم ما چکید
خوبان هنوز منکر دلهای خستهاند
آن بیخودان که ضبط نفس کردهاند ساز
آسودهتر ز آواز تارگسستهاند
آزادگان به گوشهٔ دامن فشاندنی
چون دشت در غبار دو عالم نشستهاند
سر برمکش ز جیبکهگلهای این چمن
از شوق غنچگی همه محتاج دستهاند
ما راهمان به خاک ره عجز واگذار
واماندگان در آبله دامن شکستهاند
بیدل ز تنگنای جهانت ملال نیست
پرواز ناله را به قفس ره نبستهاند
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون برگ گل ز بس پر و بالم شکستهاند
مکتوب وحشتم به پر رنگ بستهاند
هوش مصنوعی: به خاطر آسیبهایی که به من زدهاند، حالتی مثل برگ گل دارم که پر و بالم شکسته است و نوشتههای ترسم را به رنگی شاد تزئین کردهاند.
پروانه مشربان به یک انداز سوختن
از صد هزار زحمت پرواز رستهاند
هوش مصنوعی: پروانهای که عاشق میسوزد، به یک اندازه از سختیهای پرواز و زحمتهای بسیار رهایی یافته است.
فرصتکفیل وحشت کس نیست زپن چمن
گلها بس است دامن رنگی شکستهاند
هوش مصنوعی: فرصت برای ترس و نگرانی وجود ندارد، زیرا در میان چمنزار، گلها به اندازه کافی وجود دارند و دامن زیباییها در حال رنگارنگ شدن و شکسته شدن است.
تمثال من در آینه پیدا نمیشود
در پرده خیال توام نقش بستهاند
هوش مصنوعی: تصویر من در آینه قابل مشاهده نیست، اما در خیال تو به خوبی نقش بسته و وجود دارد.
افسردگی به سوختگانت چه میکند
اینجا سپندها همه با ناله جستهاند
هوش مصنوعی: افسردگی به زخمهایت چه تاثیری میگذارد؟ در اینجا همهی آتشها به حالت ناله و غم حضور دارند.
عالم تمام خون شد و از چشم ما چکید
خوبان هنوز منکر دلهای خستهاند
هوش مصنوعی: جهان پر از درد و رنج است و اشکهای ما بر زمین میریزد، اما کسانی که در این دنیا زندگی میکنند هنوز وجود ناامید و خسته ما را انکار میکنند.
آن بیخودان که ضبط نفس کردهاند ساز
آسودهتر ز آواز تارگسستهاند
هوش مصنوعی: آنهایی که در کنترل خود موفق بودهاند، زندگی راحتتری دارند و از نگرانیها و صداهای ناخوشایند دور شدهاند.
آزادگان به گوشهٔ دامن فشاندنی
چون دشت در غبار دو عالم نشستهاند
هوش مصنوعی: آزادگان در گوشهای نشستهاند و سنگینی دنیا بر دوششان حس میشود، مانند دشتی که در غبار و ابهام محاصره شده است.
سر برمکش ز جیبکهگلهای این چمن
از شوق غنچگی همه محتاج دستهاند
هوش مصنوعی: به آرامی سر خود را از جیب درآور، زیرا گلهای این چمن به خاطر شوق شکوفا شدن، همه نیازمند دستهای هستند.
ما راهمان به خاک ره عجز واگذار
واماندگان در آبله دامن شکستهاند
هوش مصنوعی: ما را به مسیری رهنمون کن که در آن از ناتوانی رنج میبریم، در حالی که آنهایی که از ما عقب ماندهاند، از شدت شکست و ناامیدی در درد خود گرفتارند.
بیدل ز تنگنای جهانت ملال نیست
پرواز ناله را به قفس ره نبستهاند
هوش مصنوعی: بیدل از محدودیتهای زندگی تو ناراحت نیست؛ چرا که پرواز صداهایش در قفس محدود نشده است.
حاشیه ها
1395/02/04 11:05
Alipur
اصل مصرع
آسوده تر زنغمهٔ تار گسسته اند