گنجور

غزل شمارهٔ ۱۳۱۲

صفا فریب فقیهان نفس گداخته‌اند
که هر طرف چو تیمم وضوی ساخته‌اند
درین بساط به جز رنگ رفته چیزی نیست
کسی چسان برد آن بازییی که باخته‌اند
ز وضع بی‌بری سرو و بید عبرت‌گیر
که گردنند و عجب مختلف فراخته‌اند
مآل رونق گل تا به داغ پنهان نیست
درین چمن همه طاووس‌های فاخته‌اند
ز عرض شوکت دونان مگو که موری چند
ز بال بر سر خود تیغ فتنه آخته‌اند
مده ز سعی فضولی غبار امن به باد
به هیچ ساختگان قدر خود شناخته‌اند
ز استقامت یاران عرصه هیچ مپرس
چو شمع جمله علمهای رنگ باخته‌اند
به گرد قافلهٔ رفتگان رسیدن نیست
نفس مسوز که بسیار پیش تاخته‌اند
مباش غافل از انداز شعر بیدل ما
شنیدنی‌ست نوایی که کم نواخته‌اند

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

صفا فریب فقیهان نفس گداخته‌اند
که هر طرف چو تیمم وضوی ساخته‌اند
هوش مصنوعی: آرامش و زیبایی ظاهری به خاطر ظواهر مذهبی و رفتارهای فقیهان و روحانیون به وجود آمده است، در حالی که آنها فقط به نشان‌های ظاهری پرداخته‌اند و در حقیقت باطن و روح واقعی را نادیده گرفته‌اند.
درین بساط به جز رنگ رفته چیزی نیست
کسی چسان برد آن بازییی که باخته‌اند
هوش مصنوعی: در این دنیا چیزی جز رنگ و ظاهر باقی نمانده است. کسی نمی‌داند چگونه می‌تواند بازی‌ای را ببرد که در حقیقت باخته و از دست رفته است.
ز وضع بی‌بری سرو و بید عبرت‌گیر
که گردنند و عجب مختلف فراخته‌اند
هوش مصنوعی: از دقت به شرایط سوزن و بید، درس عبرتی بگیر که آن‌ها چطور با قامت‌های متفاوت و شکل‌های گوناگون خود، به زیبایی فرمی و شگفتی خاصی دست یافته‌اند.
مآل رونق گل تا به داغ پنهان نیست
درین چمن همه طاووس‌های فاخته‌اند
هوش مصنوعی: سرانجام زیبایی گل به یک راز پنهان ختم نمی‌شود؛ در این باغ همه‌ی طاووس‌ها در حقیقت در نقش فاخته‌ها هستند.
ز عرض شوکت دونان مگو که موری چند
ز بال بر سر خود تیغ فتنه آخته‌اند
هوش مصنوعی: از بزرگی و شوکت انسان‌های پست و حقیر چیزی مگو، چون موران بر سر خود شمشیر فتنه و آشوب را آماده کرده‌اند.
مده ز سعی فضولی غبار امن به باد
به هیچ ساختگان قدر خود شناخته‌اند
هوش مصنوعی: از تلاش‌های بیهوده پرهیز کن، چرا که آرامش را به باد می‌دهد. تنها آن‌ها که خود را به خوبی شناخته‌اند، ارزش واقعی خود را درک کرده‌اند.
ز استقامت یاران عرصه هیچ مپرس
چو شمع جمله علمهای رنگ باخته‌اند
هوش مصنوعی: از استقامت و پایداری یاران چیزی نپرس، چرا که مانند شمع، همه علم‌ها و دانسته‌ها رنگ باخته و کم‌رمق شده‌اند.
به گرد قافلهٔ رفتگان رسیدن نیست
نفس مسوز که بسیار پیش تاخته‌اند
هوش مصنوعی: نمی‌توان به جمع کسانی که رفته‌اند رسید، پس نفس خود را نسوزانید چرا که بسیاری قبل از شما راه را پیموده‌اند.
مباش غافل از انداز شعر بیدل ما
شنیدنی‌ست نوایی که کم نواخته‌اند
هوش مصنوعی: مراقب باش که از شعر و احوال بیدل غافل نباشی. صدای او آنقدر دلنشین است که کمتر کسی مانند آن را نواخته است.