اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز بعد ما نه غزل نی قصیده میماند
ز خامهها دو سه اشک چکیده میماند
هوش مصنوعی: پس از ما نه غزلی باقی میماند و نه قصیدهای؛ تنها تعدادی اشک از قلمها برجا میماند.
چمن به خاطر وحشت رسیده میماند
بساط غنچه به دامان چیده میماند
هوش مصنوعی: چمن به دلیل ترس و وحشت، به حالت خود باقی میماند و گلهای جوان همچنان بر روی زمین قرار دارند.
ثبات عیش که دارد که چون پر طاووس
جهان به شوخی رنگ پریده میماند
هوش مصنوعی: ثبات لذت و شادی چه کسی را در اختیار دارد؟ زیرا مانند پرهای طاووس، جهان به لحاظ شادابی و رنگارنگی، در نهایت به حالت رنگپریده و زودگذر میرسد.
شرار ثابت و سیاره دام فرصت کیست
فلک به کاغذ آتش رسیده میماند
هوش مصنوعی: آتش دائمی و سیارهای که در حال گردش است، فرصت کیست؟ آسمان مانند نوشتهای روی کاغذ در حال سوختن باقی میماند.
کجا بریم غبار جنونکه صحرا هم
ز گردباد به دامان چیده میماند
هوش مصنوعی: کجا برویم که اثر دیوانگی ما هرجا که برویم، حتی در دشتها هم باعث ایجاد حوادث و مشکلات میشود؟
ز غنچهٔ دل بلبل سراغ پیکان گیر
که شاخ گل به کمان کشیده میماند
هوش مصنوعی: بلبل از دل غنچهای خبر میگیرد و میخواهد بداند که شاخ گل همچون کمان کشیده شده است.
بغیر عیب خودم زین چمن نماند به یاد
گلی که میدمد از خود به دیده میماند
هوش مصنوعی: جز عیبهای خودم هیچ چیز دیگری از این باغ به یادم نمیماند؛ مانند گلی که میشکفد و در ذهن میماند.
قدح به بزم تو یارب سر بریدهٔ کیست
که شیشه هم بهگلوی بریده میماند
هوش مصنوعی: در مهمانی تو، ای خدا، این لیوان شراب که در دست دارم، به یاد چه کسی است که سرش بریده شده؟ انگار که این شیشه هم در گلوی او مانده و نمیتواند پایین برود.
غرور آینهٔ خجلت است پیران را
کمان ز سرکشی خود خمیده میماند
هوش مصنوعی: غرور، نماد شرمندگی و ناراحتی برای سالخوردگان است و به دلیل سرکشی و طغیان خود، حالتشان مانند کمانی میماند که به خاطر فشار و عدم تواضع، خمیده شده است.
هجوم فیض در آغوش ناتوانیهاست
شکست رنگ به صبح دمیده میماند
هوش مصنوعی: نعمتها و فیض الهی در زمان ضعف و ناتوانی به انسان هجوم میآورند و این ناتوانی مانند رنگی است که در نور صبح محو میشود.
در این چمن به چه وحشت شکستهای دامن
که میروی تو و رنگ پریده میماند
هوش مصنوعی: در این باغ، آیا چقدر ترس و وحشت بر دامن تو حاکم است که وقتی از اینجا میروی، رنگ چهرهات همچنان رنگ پریده و محزون باقی میماند؟
به نام محض قناعت کن از نشان عدم
دهان یار به حرف شنیده میماند
هوش مصنوعی: به سادگی به قناعت اکتفا کن و به نشانههای نداشتن، از حرفهای یار در این دنیا بیتوجه باش.
ز سینه گر نفسی بیتو میکشد بیدل
به دود از دل آتشکشیده میماند
هوش مصنوعی: اگر کسی در دل خود به یاد تو نفس بکشد، بیدل، مانند دودی خواهد بود که از دل آتشی شعلهور برخاسته است.
حاشیه ها
با سلام
جناب آقای سیامک آقایی در کنسرت گروه نوازی «ز بعد ما »تعدادی از ابیات این شعر رو اجرا میکنند .که واقعا کار شنیدنی هست .
سپاس از گنجور
1395/04/27 19:06
سعید سلطانی
با درود و عرض خسته نباشید
بیت چهارم مصرع اول سیار. صحیح هستش ، نه سیاره
راستی ببخشید دو جا اشتباه تایپی داشتم
دکتر اصغر دادبه در مورد این غزل بیدل دهلوی سخنرانی کردند که فایل صوتی آن در کانال تلگرامی شان هست پیشنهاد میکنم دوستداران ادب فارسی گوش کنند . ایشان در این سخنرانی از اندوه بیدل دهلوی و نگرانی که بیدا از نابودی زبان فارسی در منطقه شبه قاره داشته میگوید .به نظر ایشان بیدل دهلوی خیلی با درایت و دقیق بوده و تحولات را می دیده است که توانسته به درستی آینده زبان فارسی را در منطقه شبه قاره پیش بینی نماید وبگوید (( ز بعد ما نه غزل نی قصیده می ماند ز خامه ها دو سه اشک چکیده می ماند ))
استاد سروش آیینه این غزل را با همراهی سه تار استاد رضا موسوی زاده خوانده اند. خیلی زیبا هم اجرا کرده اند