گنجور

غزل شمارهٔ ۱۲۸۶

ز تخمت چه نشو و نما می‌دمد
که چون آبله زیرپا می‌دمد
عرق در دم حاجت از روی مرد
اگر شرم دارد چرا می‌دمد
به حسرت نگاهی ‌که این جلوه‌ها
ز مژگان رو بر قفا می‌دمد
وجود از عدم آنقدر دور نیست
نگاه اندکی نارسا می‌دمد
نصیب سحر قحط شبنم مباد
نفس بی‌عرق بی‌حیا می‌دمد
فسونی ‌که تا حشر خواب آورد
به‌گوشم نی بوریا می‌دمد
به ترک طلب ربشه دارد قبول
بروگر بکاری بسیا می‌دمد
ز خود باید ای ناله برخاستن
کزین نیستان یک عصا می‌دمد
معمای اسم فناییم و بس
همین نفس مطلق ز ما می‌دمد
به رنگ چنار از بهار امید
بس است اینکه دست دعا می‌دمد
ز بی‌اتفاقی چو مینا و جام
سر و ‌گردن از هم جدا می‌دمد
به عقبا است موقوف مزد عمل
کجا کاشتند از کجا می‌دمد
دو روزی بچینید گلهای ناز
ز باغی‌ که ما و شما می‌دمد
سرت بیدل از وهم و ظن عالمی‌ست
ازین بام چندین هوا می‌دمد

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز تخمت چه نشو و نما می‌دمد
که چون آبله زیرپا می‌دمد
هوش مصنوعی: از ریشه‌ات چه برآمده که مانند آبله زیر پا رشد می‌کند.
عرق در دم حاجت از روی مرد
اگر شرم دارد چرا می‌دمد
هوش مصنوعی: اگر مردی در لحظه نیازش از روی عرق و خجالت احساس شرم کند، پس چرا نفسش به راحتی می‌دمد؟
به حسرت نگاهی ‌که این جلوه‌ها
ز مژگان رو بر قفا می‌دمد
هوش مصنوعی: نگاه دل‌فریبی که از چشمان او به پشت سر می‌تابد، حسرتی در دل می‌آفریند.
وجود از عدم آنقدر دور نیست
نگاه اندکی نارسا می‌دمد
هوش مصنوعی: وجود و عدم از هم فاصله زیادی ندارند، فقط به یک نگاه دقیق‌تر نیاز است تا این نزدیکی را ببینیم.
نصیب سحر قحط شبنم مباد
نفس بی‌عرق بی‌حیا می‌دمد
هوش مصنوعی: نمی‌خواهم شبی بدون رطوبت و تازگی باشد، نفس بی‌حیا و بی‌نظم نمی‌تواند به وجود آید.
فسونی ‌که تا حشر خواب آورد
به‌گوشم نی بوریا می‌دمد
هوش مصنوعی: هر چیزی که تا روز قیامت به گوشم برسد و خوابم را ببرد، مثل بوی کاه و بوریا به مشامم می‌رسد.
به ترک طلب ربشه دارد قبول
بروگر بکاری بسیا می‌دمد
هوش مصنوعی: اگر کسی به دنبال چیزی باشد و تلاش کند، در نهایت آن چیز به او خواهد رسید و به مراتب بیشتر از آنچه که انتظار دارد به دست می‌آورد.
ز خود باید ای ناله برخاستن
کزین نیستان یک عصا می‌دمد
هوش مصنوعی: باید از درون خود فریاد برآوریم، زیرا از این دنیای پر از ناله، تنها یک نی می‌تواند نوای دل‌انگیزی را به گوش برساند.
معمای اسم فناییم و بس
همین نفس مطلق ز ما می‌دمد
هوش مصنوعی: اسمی که از ما باقی مانده فقط نشانه‌ای از فنای ماست و تنها نفس مطلق است که از وجود ما به دنیا می‌رسد.
به رنگ چنار از بهار امید
بس است اینکه دست دعا می‌دمد
هوش مصنوعی: بهار امید را به رنگ چنار می‌توان دید و این خود کافی است که انسان با دعا کردن، امیدش را زنده نگه‌دارد.
ز بی‌اتفاقی چو مینا و جام
سر و ‌گردن از هم جدا می‌دمد
هوش مصنوعی: در بی‌تفاوتی، مانند مینا و جام، سر و گردن از هم جدا می‌شود و جدایی و فاصله به وجود می‌آید.
به عقبا است موقوف مزد عمل
کجا کاشتند از کجا می‌دمد
هوش مصنوعی: پاداش اعمال انسان به آینده بستگی دارد؛ آنچه که کاشته شده، از همان جا خواهد جوانه زد و میوه خواهد داد.
دو روزی بچینید گلهای ناز
ز باغی‌ که ما و شما می‌دمد
هوش مصنوعی: دو روزی از گل‌های زیبا و ناز بچینید که در باغ ما و شما می‌رویند و شکوفه می‌زنند.
سرت بیدل از وهم و ظن عالمی‌ست
ازین بام چندین هوا می‌دمد
هوش مصنوعی: سرت پر از خیال و تردید است و دنیایی از افکار مختلف در اینجا به وجود آمده و در این فضا، انواع احساسات و اندیشه‌ها به گردش درآمده‌اند.