غزل شمارهٔ ۱۲۷۷
دل باز به جوش یارب آمد
شب رفت و سحرنشد شب آمد
اشک از مژه بسکه بیاثر پخت
رحمم به زوال کوکب آمد
بی روی تو یاد خلد کردم
مرگی به عیادت تب آمد
شرمندهٔ رسم انتظارم
جانی که نبود بر لب آمد
مستان خبریست در خط جام
قاصد ز دیار مشرب آمد
وضع عقلای عصر دیدم
دیوانهٔ ما مؤدب آمد
از اهل دول حیا مجویید
اخلاق کجاست، منصب آمد
از رفتن آبرو خبر گیر
هرجا اظهار مطلب آمد
گفتم چو سخن، رسم به گوشی
هرگام به پیش من لب آمد
راحت در کسب نیستی بود
از هر عمل این مجرب آمد
بیدل نشدم دچار تحقیق
آیینه به دست من شب آمد
غزل شمارهٔ ۱۲۷۶: اگر سور است وگر ماتم دلمایوس مینالدغزل شمارهٔ ۱۲۷۸: ز هستی قطعکن گر میل راحت در نمود آمد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دل باز به جوش یارب آمد
شب رفت و سحرنشد شب آمد
هوش مصنوعی: دل به شدت در تلاطم و هیجان است، ای کاش شب پایان یابد و صبح بیاید، اما هنوز شب فرا رسیده است.
اشک از مژه بسکه بیاثر پخت
رحمم به زوال کوکب آمد
هوش مصنوعی: اشکهای من آنقدر بینتیجه بوده که باعث شده رحم و دل من به زوال برود و مانند ستارهای که در آسمان محو میشود، از بین برود.
بی روی تو یاد خلد کردم
مرگی به عیادت تب آمد
هوش مصنوعی: بدون حضور تو، یاد بهشت را کردم و در نتیجه، مردن را به عیادت بیماری تب آوردم.
شرمندهٔ رسم انتظارم
جانی که نبود بر لب آمد
هوش مصنوعی: من از این که در انتظار ماندهام خجالتزدهام، ولی جانم که دیگر نیست، بر لب آمده است.
مستان خبریست در خط جام
قاصد ز دیار مشرب آمد
هوش مصنوعی: خبر خوشی از طرف مستان به ما رسیده است، اینکه قاصدی از سرزمین شراب و نوشیدنی آمده است.
وضع عقلای عصر دیدم
دیوانهٔ ما مؤدب آمد
هوش مصنوعی: در زمانهای که عقلای جامعه را دیدم، متوجه شدم که دیوانهٔ ما به شکلی مؤدب و با نزاکت رفتار میکند.
از اهل دول حیا مجویید
اخلاق کجاست، منصب آمد
هوش مصنوعی: از کسانی که در دنیای قدرت و موقعیتهای اجتماعی هستند، توقع خوشاخلاقی نداشته باشید، چون در چنین جایگاهی، اخلاق به فراموشی سپرده میشود و تنها به دنبال منافع خود هستند.
از رفتن آبرو خبر گیر
هرجا اظهار مطلب آمد
هوش مصنوعی: هر جا که صحبت از مسائل مهم یا مشکلات پیش میآید، باید مراقب باشی که آبرو و اعتبارت به خطر نیفتد.
گفتم چو سخن، رسم به گوشی
هرگام به پیش من لب آمد
هوش مصنوعی: گفتم وقتی که صحبت میکنم، هر قدم که به جلو میروم، سخن در گوشم میرسد.
راحت در کسب نیستی بود
از هر عمل این مجرب آمد
هوش مصنوعی: در کسب و کار موفق نیستی، اما از هر عملی که انجام دهی، تجربهای به دست خواهی آورد.
بیدل نشدم دچار تحقیق
آیینه به دست من شب آمد
هوش مصنوعی: من هنوز به آن حد از دانش نرسیدهام که بتوانم عمق حقیقت را در آینهی خودم ببینم؛ شب به سراغ من آمده و من در جستجوی پاسخ هستم.
حاشیه ها
1394/08/23 08:10
ناشناس
شرمنده رسم انتظارم
جانی که نبود بر لب آمد
1399/09/12 10:12
نگهت الله
به عوض راجت باید حاجت نوشته گردد
1401/06/09 04:09
قمر مصلح بدخشانی
در مصرع اول بیت دوم به جای پخت، ریخت باید نوشت، پخت در اینجا معنایی ندارد و ریخت با مصرع اول و در مصرع دوم بیت با نزول مطابقت و همخوانی دارد،
ق. مصلح بدخشانی
1401/06/09 04:09
قمر مصلح بدخشانی
منظورم زوال بود، اشتباهی نزول نوشته شده، به امید اغماض