غزل شمارهٔ ۱۲۵۱
ترکِ آرزو کردم رنجِ هستی آسان شد
سوخت پرفشانیها کاین قفس گلستان شد
عالم از جنونِ من کرد کسبِ همواری
سیلِ گریه سر دادم کوه و دشت دامان شد
خامشی به دامانم شورِ صد قیامت ریخت
کاشتم نفس در دل ریشهٔ نیستان شد
هر کجا نظر کردم فکرِ خویش راهم زد
غنچه تا گلِ این باغ بهرِ من گرببان شد
بر صفای دل زاهد، اینقدر چه مینازی
هر چه آینه گردید بابِ خودفروشان شد
عشق شکوهآلود است تا چه دل فسرد امروز
سیل میرود نومید خانهای که ویران شد
جیب اگر به غارت رفت دامنی به دست آریم
ای جنون به صحرا زن نوبهار عریان شد
جبریان تقدیریم قول و فعل ما عجز است
وهم میکند مختار آنقدر که نتوان شد
برقِ رفتنِ هوش است یا خیالِ دیداری
چون سپند از دورم آتشی نمایان شد
چینِ نازپروردهست گردِ وحشتم بیدل
دامنی گر افشاندم طرهای پریشان شد
غزل شمارهٔ ۱۲۵۰: تا پری به عرض آمد موج شیشه عریان شدغزل شمارهٔ ۱۲۵۲: رم وحشی نگاه من غبارانگیز جولان شد
اطلاعات
وزن: فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن (مقتضب مثمن مطوی مقطوع)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: پروژهٔ بازبینی OCR
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ترکِ آرزو کردم رنجِ هستی آسان شد
سوخت پرفشانیها کاین قفس گلستان شد
هوش مصنوعی: آرزوها را کنار گذاشتم و با این کار، رنجهای زندگی برایم آسانتر شد. در حین سوختن از شدت احساساتم، متوجه شدم که این قفس که مرا محدود کرده، به گلستانی تبدیل شده است.
عالم از جنونِ من کرد کسبِ همواری
سیلِ گریه سر دادم کوه و دشت دامان شد
هوش مصنوعی: دنیا به خاطر دیوانگی من به جایی آرام و بیهیاهو تبدیل شده است. من به اندازهای گریه کردهام که تمام کوهها و دشتها پر از اشک شدهاند.
خامشی به دامانم شورِ صد قیامت ریخت
کاشتم نفس در دل ریشهٔ نیستان شد
هوش مصنوعی: در سکوتی عمیق، احساسات و هیجانات زیادی در دل من گنجانده شده است. گویی که در دلم امید و شوقی به وجود آمده و مثل گیاهی که در نیستان ریشه میزند، زندگی و نفس جدیدی پیدا کردهام.
هر کجا نظر کردم فکرِ خویش راهم زد
غنچه تا گلِ این باغ بهرِ من گرببان شد
هوش مصنوعی: هر جا که نگاه میکنم، ذهنم به خودش مشغول است. اگر غنچهای در این باغ برای من شکوفه بزند، زندگیام رنگ و بویی دیگر خواهد گرفت.
بر صفای دل زاهد، اینقدر چه مینازی
هر چه آینه گردید بابِ خودفروشان شد
هوش مصنوعی: زیبایی و صفای دل زاهد را چرا اینقدر میستایی؟ هر چه به آینه نگاه کند، فقط به خودشیفتگی منجر میشود.
عشق شکوهآلود است تا چه دل فسرد امروز
سیل میرود نومید خانهای که ویران شد
هوش مصنوعی: عشق دارای زیبایی و grandeur است، اما دل کسی که امروز ناامید شده، در حال خراب شدن است. این ویرانی به مانند طغیانی است که خانهاش را تحتتأثیر قرار داده و او از این وضعیت دچار ناامیدی شده است.
جیب اگر به غارت رفت دامنی به دست آریم
ای جنون به صحرا زن نوبهار عریان شد
هوش مصنوعی: اگر جیبمان خالی شد، لااقل دامن زیبایی به همراه بگیریم. ای جنون، به دشت برویم؛ چرا که بهار بدون پوشش فرا رسیده است.
جبریان تقدیریم قول و فعل ما عجز است
وهم میکند مختار آنقدر که نتوان شد
هوش مصنوعی: ما در تقدیر جبری قرار داریم و هر چه میگوییم و انجام میدهیم، از ناتوانی نشأت میگیرد و اختیار ما به اندازهای است که نمیتوانیم از آن فراتر برویم.
برقِ رفتنِ هوش است یا خیالِ دیداری
چون سپند از دورم آتشی نمایان شد
هوش مصنوعی: ناگهان متوجه شدم چیزی شبیه برق رفتن حواسم است یا شاید ناشی از تصوری از دیدن چیزی. همچون آتش، شعلهای از دور به چشمم آمد.
چینِ نازپروردهست گردِ وحشتم بیدل
دامنی گر افشاندم طرهای پریشان شد
هوش مصنوعی: چینِ نازپروردهام به دور وحشتهایم آغشته است، اگر که دامنم را افشاندم، مویی پریشان میشود.
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
"رنج هستی"
با صدای وحید تاج (آلبوم رفته ای که باز آیی)
حاشیه ها
1397/04/27 10:06
Seraj Hosseini
بیت هفتم مصرع اول،
جیب اگر به غارت رفت دامنی به دست آریم...
لطفاً تصحیح فرمایید
27 /6/ 2018
1397/11/28 01:01
hamid
وزن شعری نسبتا کمیاب...حافظ میفرماید یوسف عزیزم کو ای برادران رحمی...کز غمش به جان دارم حال پیر کنعانی..
درردیف آوازی گوشه ای به نام کیکاووسی هست که حتمن این وزن شعر باید خوانده بشه
1399/03/04 01:06
آرام نوبری نیا
با سلام و درود،
در مصرع دوم بیت چهارم عبارت « گرببان » ، « گریبان » است و در مصرع اول بیت هفتم عبارت « آرپم » ، « آریم » است.
لطفا ملاحظه فرمایید.
شاد و پیروز باشید
1402/03/19 10:06
قطره بقایی
این غزل را در دو وزن میتوان یافت
(فاعلن مفاعیلن فاعلن مفاعیلن) و (فاعلات مفعولن فاعلات مفعولن)
1402/06/12 20:09
محمد افضلی

بیدل دهلوی